پارت 2
پارت 2
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
لونا قبول کرد اما اصلا حواسش به خانواده اش نبود ربکا دست لونا رو گرفت و به یک عمارت تلپورت کرد و به لونا گفت از امروز شروع میشه و لونا پرسید چی شروع میشه ربکا ؟ ربکا گفت مدرسه رفتن الان هم برو انجا اتاقه توئه
فلش لونا
صبح که پاشدم هرچه قدر فکر کردم نفهمیدم مدرسه چرا قبولم نکرد پاشدم با ربکا صبحانه خوردیم و یه تیشرت شلوارک پوشیدم و راهی مدرسه شدم
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
لونا قبول کرد اما اصلا حواسش به خانواده اش نبود ربکا دست لونا رو گرفت و به یک عمارت تلپورت کرد و به لونا گفت از امروز شروع میشه و لونا پرسید چی شروع میشه ربکا ؟ ربکا گفت مدرسه رفتن الان هم برو انجا اتاقه توئه
فلش لونا
صبح که پاشدم هرچه قدر فکر کردم نفهمیدم مدرسه چرا قبولم نکرد پاشدم با ربکا صبحانه خوردیم و یه تیشرت شلوارک پوشیدم و راهی مدرسه شدم
۱.۶k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.