تکپارتی
#تکپارتی
#درخواستی
وقتی بدون اجازش میری بار
ات ویو
امروز قرار بود از طرف شرکت که موفقیت بزرگی کسب کرده با بچه ها بریم بار ولی چون کوک رو این موضوع حساسه اول بش زنگ زدم جواب نداد دو بار، سه بار، چهار بار
لونا: ات بیا دیگه اه دیر شد
ات: اومدم اومدم
پس جواب منو نمیدی باش بچرخ تا بچرخیم
وارد بار شدیم بوی الکل و سیگار همجارو گرفته بود ولی از این بو خوشم میومد یجور ترکیب باحالی بود
نشستبم یجا از اینکه کوک جواب تلفنمو نداده بود هم عصبانی بودم هم ناراحت
سیگارمو از جعبش در اوردم و روشن کردم بچه ها همشون پیکو میدادن بالا اما از خوردن الکل اصلا خوشم نمیومد
چن مینی گذشت و دومیو روشن کردم که با قیافه اشنایی از دور مواجه شدم
اون کوک بود
کوک ویو:
وسط جلسه بودم که ات زنگ زد یبار دوبار سه بار چهار بار بهم زنگ زد و من محل ندادم با بچه ها تصمیم گرفتیم بریم بار همین که از در بار رفتیم تو دورو ورو نگا کردم با ات مواجه شدم پس بگو زنگ زدنش بخواطر این بود ولی اون ازم اجازه نگرف که اومد اینجا باهم چش تو چشم شدیم که یدفعه
ات ویو
با کوک چشم تو چشم شدم که یدفعه یه مرد اومد سمتم و میخواست به رونم دست بزنه ک یدونه زدمش کوک حمله کرد سمتش و تا خورد زدش
کوک: اینجا چه غلتی میکنی(داد)
ات: هرجی بهت زنگ زدم جواب ندادی ینی انقد بی ارزشم که جواب تلفنمو ندادی؟
و سوزشی که کل طرف چپ صورتمو گرفت بغض کردم چطور تونست جلو این همه ادم بزنتم
کوک: اینو زدم تا یادت باشه رو من داد نزنی
سرمو بالا گرفتم و خنیدم قهقه میزدم مردم پچ پچ میکردن
ات: انگشتمو بالا اوردم و گفتم شیبال
دستمو گرفت کشید انقدری دستمو محکم گرفته بود که گفتم الانه صدای خورد شدن استخون هامو بشنوم
بردتم تو ماشین و سوارم کرد انقدر تند میرفت که چن بار نزدیک بود تصادف کنیم
تو راه خونه بودیم چون خونمون دوره از وسط یه جنگل رد میشیم وسط راه ایستاد پرنده پر نمیزد شیشه های تمام دودی رو کشید بالا و پرتم کرد صندلی عقب
ات: اروم
کوک: من تا عمارت دووم نمیارم همینجا به فا*ت میدم
اون انگشتو طوری توت کنم که جیغت کل جنگلو بگیره لباسمو در اورد همینطور لباس خودشو کاندومو از داشبورد بیرون اول با یه دستش منو نگه داشته بود که تکون نخورم با یه دست همراه با دندونش کاندومو باز کردو.....
صب از خاب پاشدمو خودمو تو بغل لخت کوک دیدم و تا یه مدت باش قهر بودم ولی اشتی کردیمو... تموم
میدونم ریدم به روم نیارید
#درخواستی
وقتی بدون اجازش میری بار
ات ویو
امروز قرار بود از طرف شرکت که موفقیت بزرگی کسب کرده با بچه ها بریم بار ولی چون کوک رو این موضوع حساسه اول بش زنگ زدم جواب نداد دو بار، سه بار، چهار بار
لونا: ات بیا دیگه اه دیر شد
ات: اومدم اومدم
پس جواب منو نمیدی باش بچرخ تا بچرخیم
وارد بار شدیم بوی الکل و سیگار همجارو گرفته بود ولی از این بو خوشم میومد یجور ترکیب باحالی بود
نشستبم یجا از اینکه کوک جواب تلفنمو نداده بود هم عصبانی بودم هم ناراحت
سیگارمو از جعبش در اوردم و روشن کردم بچه ها همشون پیکو میدادن بالا اما از خوردن الکل اصلا خوشم نمیومد
چن مینی گذشت و دومیو روشن کردم که با قیافه اشنایی از دور مواجه شدم
اون کوک بود
کوک ویو:
وسط جلسه بودم که ات زنگ زد یبار دوبار سه بار چهار بار بهم زنگ زد و من محل ندادم با بچه ها تصمیم گرفتیم بریم بار همین که از در بار رفتیم تو دورو ورو نگا کردم با ات مواجه شدم پس بگو زنگ زدنش بخواطر این بود ولی اون ازم اجازه نگرف که اومد اینجا باهم چش تو چشم شدیم که یدفعه
ات ویو
با کوک چشم تو چشم شدم که یدفعه یه مرد اومد سمتم و میخواست به رونم دست بزنه ک یدونه زدمش کوک حمله کرد سمتش و تا خورد زدش
کوک: اینجا چه غلتی میکنی(داد)
ات: هرجی بهت زنگ زدم جواب ندادی ینی انقد بی ارزشم که جواب تلفنمو ندادی؟
و سوزشی که کل طرف چپ صورتمو گرفت بغض کردم چطور تونست جلو این همه ادم بزنتم
کوک: اینو زدم تا یادت باشه رو من داد نزنی
سرمو بالا گرفتم و خنیدم قهقه میزدم مردم پچ پچ میکردن
ات: انگشتمو بالا اوردم و گفتم شیبال
دستمو گرفت کشید انقدری دستمو محکم گرفته بود که گفتم الانه صدای خورد شدن استخون هامو بشنوم
بردتم تو ماشین و سوارم کرد انقدر تند میرفت که چن بار نزدیک بود تصادف کنیم
تو راه خونه بودیم چون خونمون دوره از وسط یه جنگل رد میشیم وسط راه ایستاد پرنده پر نمیزد شیشه های تمام دودی رو کشید بالا و پرتم کرد صندلی عقب
ات: اروم
کوک: من تا عمارت دووم نمیارم همینجا به فا*ت میدم
اون انگشتو طوری توت کنم که جیغت کل جنگلو بگیره لباسمو در اورد همینطور لباس خودشو کاندومو از داشبورد بیرون اول با یه دستش منو نگه داشته بود که تکون نخورم با یه دست همراه با دندونش کاندومو باز کردو.....
صب از خاب پاشدمو خودمو تو بغل لخت کوک دیدم و تا یه مدت باش قهر بودم ولی اشتی کردیمو... تموم
میدونم ریدم به روم نیارید
۳۱.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.