ترس شیرینpt
ترس شیرینpt11
دختری که با شلوارک کوتاه و جذب وسط بین موتورها ایستاده بود به هانا قوانین رو گفت
$ قوانین اون هم میدونی؟
دختر به سرنشینی که برا هانا فعلا ناشناس بود اشاره کرد
+قوانین؟
$سادست فقط بهش اعتماد کن بهش بچسب اون به هرکسی این فرصت رو نمیده
چرا همه داشتن این حرفو بهش میزدن,مگه اون کیه؟
صدای شمارش به صدا درومد
1...
؟محکم منو بگیر.
2...
3...
همه باش سرعت زیادی از جاهاشون کنده شدن
~چیکار میکنی هانا
&میبینم اونطوری که باید اوضاع رو نمیتونی کنترل کنی
جیمین با چشم هایی که آتیش ازشون میبارید به شوگا نگاه کردم
~تو میدونستی اون کیه اره
&منظورت اینه میدونستم اون کیم ویکتوره یا نه؟آره میدونستم برای همین روش شرط بستم
جیمین کنترلش رو از دست داد و در کسری از ثانیه یقه مرد رو چسبید
~اگه بلایی سرش بیاد دهنتو سرویس میکنم
&نیازی نیست نگران باشی.....پارک جیمین
جیمین با شنیدن اسمش از زبون اون تعجب کرد و دستش رو از یقه مرد کشید،اما الان وقتش نبود،بعدا به اونم رسیدگی میکرد.
.
جاده به مرور باریکتر میشد و بعضیها مسابقه دهندگان از رده خارج میشدن،تهیونگ الان نفر سوم بود و سنگریزه ها کارشو برای سبقت گردن سخت میکرد.
+از اون سکو استفاده کن.
تهیونگ با شنیدن صدای هانا به سکو نگاه کرد ،اگه میتونست سرعتش رو کنترل کنه یه پرش موفق داشت.
تهیونگ به سمت سکو رفت و حرفش با خیال اینکه تیهونگ از رده خارج شد سرعتش رو رو همون حالت نگه داشت ولی با فرود موتور تهیونگ با نرمی رو زمین نه تنها دهن تماشاچیان بله خود مسابقه دهندگان هم باز مونده بود.
الان که نفر دوم بود فقط باید یه نفر رو رد میکرد،فرانک،از هر روشی استفاده میکرد تا ازش سبقت بگیره دستش خونده میشد و از سمت حریفش بلاک میشد،تهیونگ با حرص به گاز فشار آورد و دست هانا درو کمرش تنگتر شد
دختری که با شلوارک کوتاه و جذب وسط بین موتورها ایستاده بود به هانا قوانین رو گفت
$ قوانین اون هم میدونی؟
دختر به سرنشینی که برا هانا فعلا ناشناس بود اشاره کرد
+قوانین؟
$سادست فقط بهش اعتماد کن بهش بچسب اون به هرکسی این فرصت رو نمیده
چرا همه داشتن این حرفو بهش میزدن,مگه اون کیه؟
صدای شمارش به صدا درومد
1...
؟محکم منو بگیر.
2...
3...
همه باش سرعت زیادی از جاهاشون کنده شدن
~چیکار میکنی هانا
&میبینم اونطوری که باید اوضاع رو نمیتونی کنترل کنی
جیمین با چشم هایی که آتیش ازشون میبارید به شوگا نگاه کردم
~تو میدونستی اون کیه اره
&منظورت اینه میدونستم اون کیم ویکتوره یا نه؟آره میدونستم برای همین روش شرط بستم
جیمین کنترلش رو از دست داد و در کسری از ثانیه یقه مرد رو چسبید
~اگه بلایی سرش بیاد دهنتو سرویس میکنم
&نیازی نیست نگران باشی.....پارک جیمین
جیمین با شنیدن اسمش از زبون اون تعجب کرد و دستش رو از یقه مرد کشید،اما الان وقتش نبود،بعدا به اونم رسیدگی میکرد.
.
جاده به مرور باریکتر میشد و بعضیها مسابقه دهندگان از رده خارج میشدن،تهیونگ الان نفر سوم بود و سنگریزه ها کارشو برای سبقت گردن سخت میکرد.
+از اون سکو استفاده کن.
تهیونگ با شنیدن صدای هانا به سکو نگاه کرد ،اگه میتونست سرعتش رو کنترل کنه یه پرش موفق داشت.
تهیونگ به سمت سکو رفت و حرفش با خیال اینکه تیهونگ از رده خارج شد سرعتش رو رو همون حالت نگه داشت ولی با فرود موتور تهیونگ با نرمی رو زمین نه تنها دهن تماشاچیان بله خود مسابقه دهندگان هم باز مونده بود.
الان که نفر دوم بود فقط باید یه نفر رو رد میکرد،فرانک،از هر روشی استفاده میکرد تا ازش سبقت بگیره دستش خونده میشد و از سمت حریفش بلاک میشد،تهیونگ با حرص به گاز فشار آورد و دست هانا درو کمرش تنگتر شد
- ۵.۱k
- ۱۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط