Part36
Part36
ات:جیغغععععععع(ذوق)
کوک:بسه دیکه
ات :باشهههه جیغعععععع
راه افتادیم رفتیم تو این زمان جوجه انگار عاشق ات شده بود چون براش قفسم گرفته بودم مثلا میخواست غدا بخوره میومد بالا تا ببینه ات هست بعد دوباره غذا میخورده رفتیم پارک ات هرجا میرفت جوجه دنبالش میرفت ات میخواست بره دستشویی جوجه هم داشت دنبالش میرفت که دادش دست من جوجه ی کیوتی بود
بلخره رفتیم خونه شام خوردیم و خوابیدیم
پرش زمانی به ساعت ۴ صبح................................................................
ات ویو
از خواب بیدار شدم رفتم آب خوردم رفتم روی تخت هرکاری کردم خوابم نبرد و اگه همه خواب باشن و من بیدار بمونم گریم میگیره رفتم دستای کوکو باز کردم رفتم تو بغلش چقدر بغلش بزرگه بجز من دوتا دیگه از منم جا میشه یکم اروم شدم ولی باز گریه میکردم
کوک ویو
خواب بودم دیدم صدای گریه میاد و بازوم خیس شده از خواب بیدار شدم دیدم ات تو بغلمه و دا ره گریه میکنه
کوک:خوبی(نگران)
ات: اممم بیدار شدی ببخشید(گریه خیلی کم)
کوک:چرا گریه میکنی(نگران)
ات:از خواب بیدار شدم دیگه خوابم نبرد (گریه خیلی کم)
کوک:خب اینکه گریه نداره
ات:آخه هروقت بیدار میشم بعد خوابم نمیبره گریم میگریه(اشکاشو پاک کرد)
کوک:خب منم همینطوری خوابم نمیبره بیدار شم حداقل باید دو ساعت بگذره تا دوباره بخوابم پس بیا فیلم ببینیم
ات:باشه(ذوق)
داشتیم فیلم میدیدیم دیدم ات خمیازه کشید منم خوابم گرفته بود تا خرش دیدم بعد خوابیدیم تو خواب و بیداری بودم که ات دستامو باز کرد و آمد تو بغلم منم پاهامو دورش حلقه کردم و خوابیدیم
پرش زمانی به فردا صبح.......................................................................
کوک ویو
از خواب بیدار شدم رفتم پایین همه نشسته بودن انگار فقط منو ات خواب مونده بودیم رفتم نشستم سر سفره
ته:خب امروز قراره کجا بریم
کوک:یک باری باز شده بچه ها هم راه میدن خیلی وقته بار نرفتم بریم بار
ته:اوکی ولی شما سه تا از کنار من و مامانت تکون نمیخورید تا به اتم بگم(روبه آرین آریا اریانا)
سه تاشون:اوک
آرین ساعت چند بریم
ته:نشب میریم
اریانا:نهههههه الان پس کجا بریم
ته:اینجا استخر داره میریم اینجا
اریا:باشه بدویین برین استخر
کوک:منم میرم پیش ات ببینم میاد
رفتم بالا
کوک:ات...ات(اروم)
ات:هوم(خوابالو)
کوک:ما میخوایم بریم استخر
ات:منم میام
کوک:مگه میتونی
ات:آره بابا
قبلش میخوام حموم کنم
کوک:اوکی
(تابع قوانین ویسگون)
(تابع قوانین جمهوری اسلامی )
(جانم فدای رهبر )
ات:جیغغععععععع(ذوق)
کوک:بسه دیکه
ات :باشهههه جیغعععععع
راه افتادیم رفتیم تو این زمان جوجه انگار عاشق ات شده بود چون براش قفسم گرفته بودم مثلا میخواست غدا بخوره میومد بالا تا ببینه ات هست بعد دوباره غذا میخورده رفتیم پارک ات هرجا میرفت جوجه دنبالش میرفت ات میخواست بره دستشویی جوجه هم داشت دنبالش میرفت که دادش دست من جوجه ی کیوتی بود
بلخره رفتیم خونه شام خوردیم و خوابیدیم
پرش زمانی به ساعت ۴ صبح................................................................
ات ویو
از خواب بیدار شدم رفتم آب خوردم رفتم روی تخت هرکاری کردم خوابم نبرد و اگه همه خواب باشن و من بیدار بمونم گریم میگیره رفتم دستای کوکو باز کردم رفتم تو بغلش چقدر بغلش بزرگه بجز من دوتا دیگه از منم جا میشه یکم اروم شدم ولی باز گریه میکردم
کوک ویو
خواب بودم دیدم صدای گریه میاد و بازوم خیس شده از خواب بیدار شدم دیدم ات تو بغلمه و دا ره گریه میکنه
کوک:خوبی(نگران)
ات: اممم بیدار شدی ببخشید(گریه خیلی کم)
کوک:چرا گریه میکنی(نگران)
ات:از خواب بیدار شدم دیگه خوابم نبرد (گریه خیلی کم)
کوک:خب اینکه گریه نداره
ات:آخه هروقت بیدار میشم بعد خوابم نمیبره گریم میگریه(اشکاشو پاک کرد)
کوک:خب منم همینطوری خوابم نمیبره بیدار شم حداقل باید دو ساعت بگذره تا دوباره بخوابم پس بیا فیلم ببینیم
ات:باشه(ذوق)
داشتیم فیلم میدیدیم دیدم ات خمیازه کشید منم خوابم گرفته بود تا خرش دیدم بعد خوابیدیم تو خواب و بیداری بودم که ات دستامو باز کرد و آمد تو بغلم منم پاهامو دورش حلقه کردم و خوابیدیم
پرش زمانی به فردا صبح.......................................................................
کوک ویو
از خواب بیدار شدم رفتم پایین همه نشسته بودن انگار فقط منو ات خواب مونده بودیم رفتم نشستم سر سفره
ته:خب امروز قراره کجا بریم
کوک:یک باری باز شده بچه ها هم راه میدن خیلی وقته بار نرفتم بریم بار
ته:اوکی ولی شما سه تا از کنار من و مامانت تکون نمیخورید تا به اتم بگم(روبه آرین آریا اریانا)
سه تاشون:اوک
آرین ساعت چند بریم
ته:نشب میریم
اریانا:نهههههه الان پس کجا بریم
ته:اینجا استخر داره میریم اینجا
اریا:باشه بدویین برین استخر
کوک:منم میرم پیش ات ببینم میاد
رفتم بالا
کوک:ات...ات(اروم)
ات:هوم(خوابالو)
کوک:ما میخوایم بریم استخر
ات:منم میام
کوک:مگه میتونی
ات:آره بابا
قبلش میخوام حموم کنم
کوک:اوکی
(تابع قوانین ویسگون)
(تابع قوانین جمهوری اسلامی )
(جانم فدای رهبر )
۳۰۳
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.