فیک: فصل دوم «فقط من؛ فقط تو »
پارت •29/
ات
چشمام رو باز کردم و تهیونگ رو دیدم بالای سرم که داشت گریه میکرد
ات : ته تهیونگ
تهیونگ : جانم عزیزم خوبی اره ؟
ات شک زده شده بود چون فوق العاده از آب میترسید و وقتی که داخل آب افتاد حس کرد که همه چی برای همیشه تموم شده.
و دوباره چشماش رو بست
وقتی چشم هایش رو باز کرد تو ی اتاق بود رو تخت که تهیونگ پایین تخت نشسته بود و دستاش رو گرفته بود.
جیمین و هه را هم کنار ایستاده بودن
وقتی هه را متوجه شد ات چشم هایش رو باز کرده سریع اومد طرفش
هه را : ات خوبی ؟ ترسوندی منو دختر اون تور لعنتی رو باید ول میکردی اگه اگه
جیمین : هی هه را. عزیزم الان وقت این حرفا نیست!
هه را : چی چیو حرفش نیست هیچ میدونی یونگ
تهیونگ : کی؟
هه را : ه ها من چ بدونم
ات حالا که خوبی ما میریم تو استراحت کن جیمین غذا سفارش داده اره بعد استراحت بیاید شام اره. خب پس فعلا
و دست جیمین رو گرفت و ب بیرون کشوندش
تهیونگ: ات ؟
ات : می میدونم بی احتیاطی کردم ببخشید ک نگران شدی
تهیونگ : نگران شدم ؟ من مردم و زنده شدم ات !
ات با بغض که داشت به تهیونگ نگاه کرد و
ات : تهیونگ من خیلی ترسیدم
و زد زیر گریه
تهیونگ: اشکال ندارع ببخشید عزیزم آخه اگه بلایی میومد سرت من چیکار میکردم هوم ؟ آروم باش
و سعی داشت که ات رو آروم کنه که بعد چند دقیقه صدای هق هق های ات قطع شد
تهیونگ نگاهی بهش انداخت که مثل ی نی نی کوچولو داشت نگاه میکرد. و چیزی نمیگفت
تهیونگ : اووو کوچولوی من گوشنش نیست ؟
ات : یا. تهیونگ ! من کوچولو نیستم
تهیونگ : خیلی خب پاشو ی دوش بگیر بریم غذا بخوریم ی کم جون بگیری باشه ؟
و اتفاق های امروز رو سعی کن فراموش کنی پرنسس
ات سری تکون داد و خواست پاشه که سرش گیج رفت ک تهیونگ گرفتش و نزاشت بیوفته
تهیونگ : بزار کمکت کنم
ات : ن خوب..
تهیونگ : حرف نباشه
و به ات کرد که ی دوش بگیره و لباس های رو عوض کنه
ات: یااا من بچه نیستم میتونم خودم موهامو خشک کنم
تهیونگ : میدونممم ولی من دوست دارم انجامش بدم
انقد ورجه وورجه نکنن
.........
و داشتن از کلبه خارج میشدن ک
تهیونگ ی بافت گرم رو روی شونه های ات انداخت و پیشونیش رو بوسید
و با هم از اتاق خارج شدن که جیمین و هه را روی میز چوبی که وسط محوطه بود غذا ها رو آماده میکردن
ات : ما اومدیممم !
هه را : اوه اومدید بیاید بشینید که خطایی گوشنمه
تهیونگ : اوه جیمین چ کردی
هه را : همش رو سفارش.....
جیمین : نوش جاننن هه را عزیزم چه فرقی داره که می درست کرده هوم ؟
که همگی زدن زیر خنده
ک یهو
شرط پارت بعد:۱۲۱تا لایک و کامنت بدون تکرار
ات
چشمام رو باز کردم و تهیونگ رو دیدم بالای سرم که داشت گریه میکرد
ات : ته تهیونگ
تهیونگ : جانم عزیزم خوبی اره ؟
ات شک زده شده بود چون فوق العاده از آب میترسید و وقتی که داخل آب افتاد حس کرد که همه چی برای همیشه تموم شده.
و دوباره چشماش رو بست
وقتی چشم هایش رو باز کرد تو ی اتاق بود رو تخت که تهیونگ پایین تخت نشسته بود و دستاش رو گرفته بود.
جیمین و هه را هم کنار ایستاده بودن
وقتی هه را متوجه شد ات چشم هایش رو باز کرده سریع اومد طرفش
هه را : ات خوبی ؟ ترسوندی منو دختر اون تور لعنتی رو باید ول میکردی اگه اگه
جیمین : هی هه را. عزیزم الان وقت این حرفا نیست!
هه را : چی چیو حرفش نیست هیچ میدونی یونگ
تهیونگ : کی؟
هه را : ه ها من چ بدونم
ات حالا که خوبی ما میریم تو استراحت کن جیمین غذا سفارش داده اره بعد استراحت بیاید شام اره. خب پس فعلا
و دست جیمین رو گرفت و ب بیرون کشوندش
تهیونگ: ات ؟
ات : می میدونم بی احتیاطی کردم ببخشید ک نگران شدی
تهیونگ : نگران شدم ؟ من مردم و زنده شدم ات !
ات با بغض که داشت به تهیونگ نگاه کرد و
ات : تهیونگ من خیلی ترسیدم
و زد زیر گریه
تهیونگ: اشکال ندارع ببخشید عزیزم آخه اگه بلایی میومد سرت من چیکار میکردم هوم ؟ آروم باش
و سعی داشت که ات رو آروم کنه که بعد چند دقیقه صدای هق هق های ات قطع شد
تهیونگ نگاهی بهش انداخت که مثل ی نی نی کوچولو داشت نگاه میکرد. و چیزی نمیگفت
تهیونگ : اووو کوچولوی من گوشنش نیست ؟
ات : یا. تهیونگ ! من کوچولو نیستم
تهیونگ : خیلی خب پاشو ی دوش بگیر بریم غذا بخوریم ی کم جون بگیری باشه ؟
و اتفاق های امروز رو سعی کن فراموش کنی پرنسس
ات سری تکون داد و خواست پاشه که سرش گیج رفت ک تهیونگ گرفتش و نزاشت بیوفته
تهیونگ : بزار کمکت کنم
ات : ن خوب..
تهیونگ : حرف نباشه
و به ات کرد که ی دوش بگیره و لباس های رو عوض کنه
ات: یااا من بچه نیستم میتونم خودم موهامو خشک کنم
تهیونگ : میدونممم ولی من دوست دارم انجامش بدم
انقد ورجه وورجه نکنن
.........
و داشتن از کلبه خارج میشدن ک
تهیونگ ی بافت گرم رو روی شونه های ات انداخت و پیشونیش رو بوسید
و با هم از اتاق خارج شدن که جیمین و هه را روی میز چوبی که وسط محوطه بود غذا ها رو آماده میکردن
ات : ما اومدیممم !
هه را : اوه اومدید بیاید بشینید که خطایی گوشنمه
تهیونگ : اوه جیمین چ کردی
هه را : همش رو سفارش.....
جیمین : نوش جاننن هه را عزیزم چه فرقی داره که می درست کرده هوم ؟
که همگی زدن زیر خنده
ک یهو
شرط پارت بعد:۱۲۱تا لایک و کامنت بدون تکرار
۶۲.۷k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.