درخواستی

#درخواستی
#تکپارتی
وقتی.....
سونگمین دست به کمر جلوی لینو ایستاد و توی لپاش باد انداخت و با اخم کیوتی شروع به غر زدن کرد....
×میشه سرتو از توی اون گوشی لامصب در بیاری؟
مینهو کلافه سرشو بالا اورد و سعی کرد توی خونسرد ترین حالت ممکن جواب پسر مورد علاقه اشو بده
_باز چیشده؟ دقیقا چی میخوای کیم سونگمین
×توجه، محبت، دیده شدن توسط تو، صحبت کردن با تو و هرچیزی که تو داخلش شرکت داشته باشی
_نظرت درباره یه دست گیم با یه شرط بندی چیه؟
×شرط بندی؟
_اوهوم
×سرِ؟
_اونش دیگه به برنده مربوطه
×خب نمیشه که من نمیدونم سر چی قراره بازی کنم و ممکنه به ضررم باشه
_تاحالا از سمت من به تو ضرری رسیده؟
×عاااا نچ
_پس بیا شروع کنیم
×اوکی
سونگمین و لینو مشغول بازی کردن شدن، رقابت سختی بود اما از نظر لینو به نتیجه اش می ارزید کسی نمیدونست که اون داره به چی فکر میکنه و این میتونست در آینده ی نه چندان دور برای هردوشون خوب یا بد باشه.....
بلاخره بعد از یک ست بازی همونطور که انتظار میرفت لینو برنده شد و حالا سونگمین باید کاری که لینو میگفت رو بدون هیچ قید و شرطی قبول میکرد.....
×ایششش شیبال
_خب آماده ی شنیدن خواسته ام هستی پاپی کوچولو؟
×بگو ببینم چی میخوای
لینو به آرومی روی سونگمین خیمه زد و در گوشش جمله ی "تورو میخوام" رو نجوا کرد و بعد.....

میدونم کوتاه بود اما امیدوارم که خوشتون اومده باشه✨