ضبط روشنه و خواننده داره می خونه

ضبط روشنه و خواننده داره می خونه:
بگو در شبای تو چی می گذره
بی من از شبای تو کی میگذره
تو لیوان رو تو دستت می چرخونی و زمزمه می کنی:
می دونی آخر هر عشق...
ته تهش چیه؟
یا مرگه یا جدایی یا عادت...
یه وقتایی هم نفرت...
خیلی وقتا...
اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن؛
اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن؛
اونا که به عادت برسن محتاجن، معتادن...؛
اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه، بدبختن...
از هر بیچاره یی بیچاره ترن...
تا حالا فکرشو کردی قراره ما به کدومشون برسیم؟
ساکت میشه،
همه جا ساکت میشه.
دیگه نه ضبط می خونه،
نه هیچ صدای دیگه ای می آد
وقتی پای سکوت کر کننده می آد وسط،
می دونی یه جای کار ایراد داره...
اساسی ایراد داره.
می گم: سخته...!

از کتاب : امشب نه شهرزاد
دیدگاه ها (۶)

این قاب خالی استدیگر لبخند هایم اسیر دنیای دیگیریستمن در این...

در آستینِ خویش به یک عمرِ آزگاردیوانه‌وار ، پرورش مار میدهم ...

وانمود می‌کردم به چیزی جز او مشغولم و مجبورم او را بگذارم و ...

‌آشیانه اتبر تنِ زخمیِ این درختسبز مانده هنوز...وَ سماجتِ با...

عشق غیر منتظره پارت14 ( خودم قاطی کردم)

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط