رمان شازده کوچولو
رمان شازده کوچولو
پارت ۹۰
دیانا: نه یه داداش میاریم مگه مامان بیا بچمم راضیه
ارسلان: دختر من آجی میخواد مگه نه بیا آجی میخواد
دیانا: خوب سخت شد که دوتا بچه چطوری بیاریم
ارسلان :تلاش اولیه برای من بقیش پایه تو
دیانا: خسته نشی آقا ارسلان بخدا من بچه دار بشم یه بچه بیشتر هوا مو داره
ارسلان:نه من مراحل اولیه رو گفتم
دیانا: پرو نفس و روی شونم انداختن و آرون میزدم پشتش
.... چند وقت بعد
....
پارت ۹۰
دیانا: نه یه داداش میاریم مگه مامان بیا بچمم راضیه
ارسلان: دختر من آجی میخواد مگه نه بیا آجی میخواد
دیانا: خوب سخت شد که دوتا بچه چطوری بیاریم
ارسلان :تلاش اولیه برای من بقیش پایه تو
دیانا: خسته نشی آقا ارسلان بخدا من بچه دار بشم یه بچه بیشتر هوا مو داره
ارسلان:نه من مراحل اولیه رو گفتم
دیانا: پرو نفس و روی شونم انداختن و آرون میزدم پشتش
.... چند وقت بعد
....
- ۳.۰k
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط