کاش جای اندوه را عشق می گرفت

کاش جای اندوه را عشق می گرفت
جای جنگ را آغوش
کاش "تنهایی" نبود
و هر بوسه ...
سنجاقکی که روی برکه می رقصید
کاش "بی بی" زنده بود
و طوفان و دریا
دوستان مهربانتری بودند

دوستت دارم عزیزم
و از میان "ای کاش" ها

"تو سخت ترین شان هستی"



#حمید_جدیدی
#کاش_اینجا_و_مال_من_بودی
دیدگاه ها (۶)

باید طور دیگری می شد من داستان را جور دیگری نوشته بودم مثلا...

روشن شدم مثل چراغی آن ور دیوارسیگار با سیگار با سیگار با سیگ...

نمی دانم چرا می گویم، آه از دست تو!دست های تو،زیباترین فعل ه...

داشتم نگاهت می کردم که ناگهان باد بازی اش گرفتروسری ات افتاد...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

به یاد سلمان هراتی، قیصرامین پور و طاهره صفارزاده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط