ویو کوک:
ویو کوک:
ولی چیه عهه آنقدر بد به دلت راه نده کوککککک
زنگ خورد و کوک در سریع ترین حالت ممکن خودشو ب مین جی رسوند و با عصبانیت دست اون رو گرفت و به سمت دفتر خودش کشید بدون توجه به این که دست مین جی رو داره فشار میده
مج:ایی دستم کوکک آروم تر دارم میام دیگه
کوک که انگار تازه ب خودش اومده بود گفت:وایی ببخشید اصلن حواسم نبود ذهنم درگیر بود
مج:چیزی شده ؟
کوک:نه نه بیا بریم راجبش حرف میزنیم حالا
چند مین بعد توی دفتر کوک
کوک:مین جی میگم که
مج:چی شده
کوک:تو قبل من با کسی رابطه نداشتی دیگه نه
مج:کوک این چه سوالیه وقتی خودت پردمو زدی و دیدی که چقدر درد کشیدم
کوک:آخه علم اونقدری پیشرفت کرده که پرده رو ترمیم کنن
مج:واقعن که ینی تو آنقدر بهم بی اعتمادی(بلند شد و صحنه رو ترک کرد با بغض و گریه)
ویو مج
ینی آنقدر بهم اعتماد نداره
اگه ناراحته میتونه طلاق بگیره
اصن به من چه من که دوسش ندارم
ولی عاشقشم چرا راجبم اینجوری فکر میکنه
مگه اون نبود که میخاست این ازدواج سر بگیره
گم شه اصن امشب میرم تو اون یکی اتاق میخابم ظهر هم بهش میگم خودم میخام برم خونه اگه معذرت خواهی نکرد ازم درخواست طلاق میدم چرا راجبم اینجوری فکر میکنه اون خودش پردمو زد واقعن که حتی نیمد دمبالم دید که دارم گریه میکنم میدونستم اون منو دوست نداره
اره میدونستم
ویو کوک
وایی کوک این چه حرفی بود لال میشدی دیگه (دور از جوننننن)
وای اون الان از دستم ناراحته برم دمبالش؟
نرم دمبالش؟
نه نمیرم یکم تنها باشه با خودش فکر کنه وایی چرا ناراحتش کردمممم خدااااا
بیخیال اصن میرن دمبالش
دویید دمبالش و لز پشت بغلش کرد
کوک:عشقمم ببخشید اینجوری باهات حرف زدم
مج:🥺کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که تو دوسم نداری میخاستم برم درخواست طلاق بدم
کوک:بیبییی من عاشقتم چراا اینجوری فک کردم عزیزکم
مج:آخه.........
اینم برا عید
سال نوتون مبارک گوگولیا❤️🩹
ولی چیه عهه آنقدر بد به دلت راه نده کوککککک
زنگ خورد و کوک در سریع ترین حالت ممکن خودشو ب مین جی رسوند و با عصبانیت دست اون رو گرفت و به سمت دفتر خودش کشید بدون توجه به این که دست مین جی رو داره فشار میده
مج:ایی دستم کوکک آروم تر دارم میام دیگه
کوک که انگار تازه ب خودش اومده بود گفت:وایی ببخشید اصلن حواسم نبود ذهنم درگیر بود
مج:چیزی شده ؟
کوک:نه نه بیا بریم راجبش حرف میزنیم حالا
چند مین بعد توی دفتر کوک
کوک:مین جی میگم که
مج:چی شده
کوک:تو قبل من با کسی رابطه نداشتی دیگه نه
مج:کوک این چه سوالیه وقتی خودت پردمو زدی و دیدی که چقدر درد کشیدم
کوک:آخه علم اونقدری پیشرفت کرده که پرده رو ترمیم کنن
مج:واقعن که ینی تو آنقدر بهم بی اعتمادی(بلند شد و صحنه رو ترک کرد با بغض و گریه)
ویو مج
ینی آنقدر بهم اعتماد نداره
اگه ناراحته میتونه طلاق بگیره
اصن به من چه من که دوسش ندارم
ولی عاشقشم چرا راجبم اینجوری فکر میکنه
مگه اون نبود که میخاست این ازدواج سر بگیره
گم شه اصن امشب میرم تو اون یکی اتاق میخابم ظهر هم بهش میگم خودم میخام برم خونه اگه معذرت خواهی نکرد ازم درخواست طلاق میدم چرا راجبم اینجوری فکر میکنه اون خودش پردمو زد واقعن که حتی نیمد دمبالم دید که دارم گریه میکنم میدونستم اون منو دوست نداره
اره میدونستم
ویو کوک
وایی کوک این چه حرفی بود لال میشدی دیگه (دور از جوننننن)
وای اون الان از دستم ناراحته برم دمبالش؟
نرم دمبالش؟
نه نمیرم یکم تنها باشه با خودش فکر کنه وایی چرا ناراحتش کردمممم خدااااا
بیخیال اصن میرن دمبالش
دویید دمبالش و لز پشت بغلش کرد
کوک:عشقمم ببخشید اینجوری باهات حرف زدم
مج:🥺کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که تو دوسم نداری میخاستم برم درخواست طلاق بدم
کوک:بیبییی من عاشقتم چراا اینجوری فک کردم عزیزکم
مج:آخه.........
اینم برا عید
سال نوتون مبارک گوگولیا❤️🩹
۳.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.