بسم الله الرحمن الرحم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم: وسواس بی توجهی:
از راههای درمان وسواس این است که به آن اهمیت داده نشود و گاه خلافش عمل شود؛ حال آیا میتوانید بگویید که یک مدتی به گناهانم اهمیت نمیدهم و چندبار نیز غیبت میکنم؟! هرگز. پس این دقت وسواس نمی باشد.
يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ - هرفریادی راعلیه خود می پندارند!(سوره منافقون بخشی از آیه 4)
انسانهایی که در نفاق گرفتارند، پر از شک و تردید و بدبینی اند، هر فریادی را علیه خود می پندارند. و این به سبب راه ناصواب رفتن و خطاکاری هایشان است. چنین کسانی به شدت از خود بیگانه، متزلزل، و مملو از اضطراب اند. درونشان پر از خشم و ترس است، چه در موقفِ ترسِ از همه چیز گرفتار آمده اند. و دقیقاً از این روست که هر ریسمان سفید و سیاهی را چون اژدهایی بر ضد خود می انگارند. از بلایایی که دوگانگی بر سر آدمی می آورد، همین است. راه برون رفت از چنین معضلی، به یگانگی رفتن و تسلیم یگانه بودن است.
فهم ذکر لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِالله، و جاری شدن آن در وجود آدمی، یک مداوای کارآمد است
خودتان میفرمایید وسواس!بدیهی است که وسواس، چه فکری باشد و چه عملی،یک حالت طبیعی نیست،یا به تعبیر دیگری نوعی بیماری است و تنها چارهوسواس، محل نگذاشتن است.لذا مطالعه، تحقیق و پاسخیابی برای سؤالات و شبهات یک مقوله است و وسواس یک مقوله دیگر.
فرد وسواسی، دینش را قربانی وسواس هایش میکند! چرا که به جای احکام الهی، احکام مطابق باهوای نفس و وسوسۀ خود را جایگزین میکند! به عنوان مثال: اگر فرموده: نجسی با یک بار شستن با آب کُر پاک میشود، او دهبار میشوید! و بدتر آن که آنقدر متمرکز در موضوع وسواسش میشود که حتی در عبادات، از یاد خدا غافل میگردد!(ادامه دارد...)
قسمت دوم: وسواس بی توجهی:
از راههای درمان وسواس این است که به آن اهمیت داده نشود و گاه خلافش عمل شود؛ حال آیا میتوانید بگویید که یک مدتی به گناهانم اهمیت نمیدهم و چندبار نیز غیبت میکنم؟! هرگز. پس این دقت وسواس نمی باشد.
يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ - هرفریادی راعلیه خود می پندارند!(سوره منافقون بخشی از آیه 4)
انسانهایی که در نفاق گرفتارند، پر از شک و تردید و بدبینی اند، هر فریادی را علیه خود می پندارند. و این به سبب راه ناصواب رفتن و خطاکاری هایشان است. چنین کسانی به شدت از خود بیگانه، متزلزل، و مملو از اضطراب اند. درونشان پر از خشم و ترس است، چه در موقفِ ترسِ از همه چیز گرفتار آمده اند. و دقیقاً از این روست که هر ریسمان سفید و سیاهی را چون اژدهایی بر ضد خود می انگارند. از بلایایی که دوگانگی بر سر آدمی می آورد، همین است. راه برون رفت از چنین معضلی، به یگانگی رفتن و تسلیم یگانه بودن است.
فهم ذکر لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِالله، و جاری شدن آن در وجود آدمی، یک مداوای کارآمد است
خودتان میفرمایید وسواس!بدیهی است که وسواس، چه فکری باشد و چه عملی،یک حالت طبیعی نیست،یا به تعبیر دیگری نوعی بیماری است و تنها چارهوسواس، محل نگذاشتن است.لذا مطالعه، تحقیق و پاسخیابی برای سؤالات و شبهات یک مقوله است و وسواس یک مقوله دیگر.
فرد وسواسی، دینش را قربانی وسواس هایش میکند! چرا که به جای احکام الهی، احکام مطابق باهوای نفس و وسوسۀ خود را جایگزین میکند! به عنوان مثال: اگر فرموده: نجسی با یک بار شستن با آب کُر پاک میشود، او دهبار میشوید! و بدتر آن که آنقدر متمرکز در موضوع وسواسش میشود که حتی در عبادات، از یاد خدا غافل میگردد!(ادامه دارد...)
- ۵۶۹
- ۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط