فیک کوک(عشقی ک از اول دیوانگی بود)پارت ۶۳
فیک کوک(عشقی ک از اول دیوانگی بود)پارت ۶۳
تهیونگ:نه من بیخیال نمیشم... . جیمین:منم نمیشم... . تهیونگ:هنوزم مطمئنم اون دوستت خودتی اون کِیس مورد نظر هم *ا/ت* است... . جیمین:دقیقا👌🏻 هیچ راهی نداشتم جلوی این دوتا نمیشه هیچی رو مخفی کرد هرچند خودمم بهشون پیام دادم ازشون کمک خواستم و باهاشون حرف زدم... هرچه کردم خودم کردم که لعنت بر خودم باد... هیییی دیگه چاره ای ندارم بهشون میگم... من(کوکی) :اوکی به کسی نمیگینا... عاره دیگه همون عاره چجور بگم... اونی که تو مغزتونه درسته .جیمین:پس قراره زن داداش داریم شیم... من(کوکی):هی هی تند نرین... تهیونگ:مگه غیر اینه.... من(کوکی):نه...عاره... بریم اصلا جیمین:عاره بریم بقیه حرفا میمونه خوابگاه... من(کوکی): قرار بود به کسی نگین... تهیونگ:ما که نگفتیم نمیگیم تو خودت بردی دوختی. من(کوکی):ای... ای دروووود بر شرفتون چیز دیگه نمیگم😐. تهیونگ:بریم دیگه بانمک😂(کوکی):شما برین من میام... تهیونگ:بیا باهم میریم دیگه.جیمین:باید از *ا/ت* خانومش خداحافظی کنه گیر نده بریم🤣. من(کوکی):هی... نه باهم میریم.... جیمین:مطمئنی خانوم قهر نمیکنن بدون خداحافظی بری🙄😂. من(کوکی):نمک نریز بریم... تهیونگ:بریم دیگه مغزم رفت چقدر حرف میزنین... من(کوکی):تهیونگ خان کوه به کوه نمیرسه اما جونگ کوک به تهیونگ میرسه... تهیونگ:حالا تا برسه😂... جیمین:بسه تونه دیگه با اردنگی میبرمتون ها...
و بعد دیگه از حرف زدن دست کشیدیم و رفتیم سمت ماشین... هی خدا آخرشم بخاطر اینکه جلو جیمین و تهیونگ کم نیارم نرفتم از *ا/ت* خداحافظی کنم🙁یعنی ناراحت نمیشه...کم کم رسیدیم به خوابگاه و از ماشین پیاده شدیم و رفتیم سمت خونه و وارد شدیم... اولش هیچی نگفتن و با پسرا سلام احوال پرسی کردیم خدارو شکر کردم که پشیمون شدن همه چی رو بگن که یهو تهیونگ رفت با میز نهار خوری ریتم گرفت جیمین هم زد زیر آواز و گفت:گیشدیری گیدین ماشالا شاه پسر داریم دوماد قند و عسل داریم عروس(میدونم آهنگ ایرانیه ولی باهاش حال کنین😂). یهو همه اعضا با شوک نگاهمون کردن... جین: دوماد؟. تهیونگ:بله مستر جونگ کوک.... نام جون:او... جی هوپ: کی هست زن داداش خوشبخت مون؟. جیمین:اوا خاک به سرم جونگ کوک اینم من بگم😕😂؟. من(کوکی):نه لطف کن هیچی نگو😐... شوگا:نگفتین کیه آخرش؟. من(کوکی): چیز*ا/ت* پرستارم😅 جی هوپ:عه مبارکه به پای هم فسیل شین ایشالا... نامجون:عاخه فسیل؟🤣... وای خدا حالا بهش اعتراف کردی شازده؟. من(کوکی):نه... چیزه یعنی عاره😅... تهیونگ:ببین توروخدا کی فهمیدیم میرفتین مراسم هم میگرفتین بعد خبر میدادی😐. من(کوکی):قصدم همین بود بهمش زدین🤣😂... جیمین:نمکدون. شوگا:😂بسه دیگه کم اذیتش کنین یک روزه به چوخش دادین😂.... جین:عاره.. خب حالا غذا چی میخورین سفارش بدیم؟...
حمایت♡
تهیونگ:نه من بیخیال نمیشم... . جیمین:منم نمیشم... . تهیونگ:هنوزم مطمئنم اون دوستت خودتی اون کِیس مورد نظر هم *ا/ت* است... . جیمین:دقیقا👌🏻 هیچ راهی نداشتم جلوی این دوتا نمیشه هیچی رو مخفی کرد هرچند خودمم بهشون پیام دادم ازشون کمک خواستم و باهاشون حرف زدم... هرچه کردم خودم کردم که لعنت بر خودم باد... هیییی دیگه چاره ای ندارم بهشون میگم... من(کوکی) :اوکی به کسی نمیگینا... عاره دیگه همون عاره چجور بگم... اونی که تو مغزتونه درسته .جیمین:پس قراره زن داداش داریم شیم... من(کوکی):هی هی تند نرین... تهیونگ:مگه غیر اینه.... من(کوکی):نه...عاره... بریم اصلا جیمین:عاره بریم بقیه حرفا میمونه خوابگاه... من(کوکی): قرار بود به کسی نگین... تهیونگ:ما که نگفتیم نمیگیم تو خودت بردی دوختی. من(کوکی):ای... ای دروووود بر شرفتون چیز دیگه نمیگم😐. تهیونگ:بریم دیگه بانمک😂(کوکی):شما برین من میام... تهیونگ:بیا باهم میریم دیگه.جیمین:باید از *ا/ت* خانومش خداحافظی کنه گیر نده بریم🤣. من(کوکی):هی... نه باهم میریم.... جیمین:مطمئنی خانوم قهر نمیکنن بدون خداحافظی بری🙄😂. من(کوکی):نمک نریز بریم... تهیونگ:بریم دیگه مغزم رفت چقدر حرف میزنین... من(کوکی):تهیونگ خان کوه به کوه نمیرسه اما جونگ کوک به تهیونگ میرسه... تهیونگ:حالا تا برسه😂... جیمین:بسه تونه دیگه با اردنگی میبرمتون ها...
و بعد دیگه از حرف زدن دست کشیدیم و رفتیم سمت ماشین... هی خدا آخرشم بخاطر اینکه جلو جیمین و تهیونگ کم نیارم نرفتم از *ا/ت* خداحافظی کنم🙁یعنی ناراحت نمیشه...کم کم رسیدیم به خوابگاه و از ماشین پیاده شدیم و رفتیم سمت خونه و وارد شدیم... اولش هیچی نگفتن و با پسرا سلام احوال پرسی کردیم خدارو شکر کردم که پشیمون شدن همه چی رو بگن که یهو تهیونگ رفت با میز نهار خوری ریتم گرفت جیمین هم زد زیر آواز و گفت:گیشدیری گیدین ماشالا شاه پسر داریم دوماد قند و عسل داریم عروس(میدونم آهنگ ایرانیه ولی باهاش حال کنین😂). یهو همه اعضا با شوک نگاهمون کردن... جین: دوماد؟. تهیونگ:بله مستر جونگ کوک.... نام جون:او... جی هوپ: کی هست زن داداش خوشبخت مون؟. جیمین:اوا خاک به سرم جونگ کوک اینم من بگم😕😂؟. من(کوکی):نه لطف کن هیچی نگو😐... شوگا:نگفتین کیه آخرش؟. من(کوکی): چیز*ا/ت* پرستارم😅 جی هوپ:عه مبارکه به پای هم فسیل شین ایشالا... نامجون:عاخه فسیل؟🤣... وای خدا حالا بهش اعتراف کردی شازده؟. من(کوکی):نه... چیزه یعنی عاره😅... تهیونگ:ببین توروخدا کی فهمیدیم میرفتین مراسم هم میگرفتین بعد خبر میدادی😐. من(کوکی):قصدم همین بود بهمش زدین🤣😂... جیمین:نمکدون. شوگا:😂بسه دیگه کم اذیتش کنین یک روزه به چوخش دادین😂.... جین:عاره.. خب حالا غذا چی میخورین سفارش بدیم؟...
حمایت♡
۱۱.۱k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.