p2
p2
های ببخشید دیر شد
که دیدم یهو شیشه ی ماشین رو یکی داد پایین و دیدم کوکه
کوک:مخواب برسونمت
ذهن ات:از خنده هاش معلومه یه چیزی تو سرشه( هی دلتم بخواد😂)
ذهن کوک:از قیافش معلوم بود نمیخواد سوار ماشین شه
کوک رفت
ات:چرا باید با پسری که تازه فهمیدم عضو مافیای برم بیرون
داشتم میرفتم که یهو دیدم چیزی جلوی صورتم قرار گرفت
و بیهوش شدم چشامو باز کردم
دیدم تو ی اتاق شکنجم
که کلی وسایل توشه
یهو صدای پا شنیدم
که یهو ...
بنظرتون کی درو باز کرد
چه اتفاقی برای ات میفته
میدونم کمه ولی فردا شاید زود تر بزارم
برای همین بچه ها من شرایط رو کم تر میکنم
تا پارت بعد
4 لایک
4 کامنت
های ببخشید دیر شد
که دیدم یهو شیشه ی ماشین رو یکی داد پایین و دیدم کوکه
کوک:مخواب برسونمت
ذهن ات:از خنده هاش معلومه یه چیزی تو سرشه( هی دلتم بخواد😂)
ذهن کوک:از قیافش معلوم بود نمیخواد سوار ماشین شه
کوک رفت
ات:چرا باید با پسری که تازه فهمیدم عضو مافیای برم بیرون
داشتم میرفتم که یهو دیدم چیزی جلوی صورتم قرار گرفت
و بیهوش شدم چشامو باز کردم
دیدم تو ی اتاق شکنجم
که کلی وسایل توشه
یهو صدای پا شنیدم
که یهو ...
بنظرتون کی درو باز کرد
چه اتفاقی برای ات میفته
میدونم کمه ولی فردا شاید زود تر بزارم
برای همین بچه ها من شرایط رو کم تر میکنم
تا پارت بعد
4 لایک
4 کامنت
۵.۸k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.