part

#part_❽
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar

ولی حامیم یه لحضه ای اومد....
حامیم : سلام
مسیح : سلام
آرمین : سلام
علی : سلام
مجید : سلام
یونا : سلام
حامیم : بیاین بریم تو .... شما از صبح اینجایین؟!
آرمین : عار
حامیم : بیاین بریم.... رفتیم میخواستم در خونه رو باز کنم که به بچه ها گفتم...
یه سوال... شما همتون چرا اومدین؟!
یونا : میخوای بریم؟!
حامیم : ن ولی جالبه همتون یه جا
مجید : باش اصلا من میرم
علی : آره منم میرم
یونا : انگاری مثلا خودم میخواستم بیام!؟
حامیم : چرا زود به دل میگیرین؟!؟
آرمین : داداشی من صداشون کردم... اگ مشکلیه بریم؟!
حامیم : تو خودت رفتنی هستی 😂
آرمین : مسخره 🙄 .... خوب حالا باز کن بریم تو ببینم امین چیکار میکنه... از صبح زنگ میزنم باز نمیکنه
یونا : بریم... بریم
حامیم : درو باز کردم... هیچکی خونه نبود انگاری؟!
امینننننن
یونا : امیننننننن
علی : امیننننن کجایی!؟
آرمین : بچه ها امین تراس نشسته... رفتیم سمتش امینننن پاشووو
حامیم : هندزفری رو در آوردم انقد صداش زدم که بیدار نشد...
بچه ها این طوری نمیشه باید یه کاری کنیم
یونا : نمیخوای که آب بریزی؟!؟
حامیم : دیقا 👌🏻
علی : فکر خوبیه 😂
حامیم : رفتم یه سطل آب پر کردم اومدم پیش امین....
دیدگاه ها (۰)

#part_❾#khanevadeh_hoseleh_sar_bar پیش امین... مسیح : بریزیو...

#part_❶⓿#khanevadeh_hoseleh_sar_bar+رفتم+حموم+بچه+ها+هم+رفتم...

#part_❼#khanevadeh_hoseleh_sar_barعه+بابا+این+چه+چیز+مهمیه؟!...

#part_❻#khanevadeh_hoseleh_sar_barArmin :بزار زنگ بزنم به مج...

رمان جیمین ( خیانت) پارت ۲

پارت ۹۵ فیک ازدواج مافیایی

ارباب مرگبار من پارت ۸از زبان اتسریع فهمیدم گند زدم و نباید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط