دوست پسر سادیسمی من

𝑁𝑎𝑚𝑒:دوست پسر سادیسمی من🍷
  𝑃𝑎𝑟𝑡:17

علامت کوک:_                علامت لارا:+


ویو جیمین

داشتم لباس میپوشیدم که شوگا اومد داخل اتاق

=: کجاااا نمیبینی لختم

×: باشه حالا انگار چیشده که داد میزنی

=: هی خدا... خب چیکارم داشتی؟

×: اها... ببین دیدی دکتر گفت احتمال داره به ندرت حافظش برگرده

=: اره یادمه.. خب

×: خب و زهر مار اسکل اگه حافظش برگرده بیچاره میشیم

=: میدونم... حالا ما هر کاری کنیم بازم حافظش برمیگرده

×: بیا یه کاری کنیم

=: چی؟

×: بیا اونجا هایی که با لارا رفته نبریمش

=: ماشالا اونا کل کره رو باهم گشتن

ویو کوک

بعد ناهار رفتم بالا

که لباسامو بپوشم

یعنی اون دختره کیه؟

چه نسبتی با من داره؟

هزار تا سوال تو ذهنم بود که هیچ جوابی نداشتن



بعد از 6 مین

لباس پوشیدم و عطر تلخمو زدم

رفتم پایین که دیدم در اتاق جیمین بازه

و دارن با شوگا بحث میکنن

{نکته: وقتی کوک رسید که داشتن درباره ی حرف دکتر و
اونجاهایی که نباید کوک رو ببرن}


_: میدونستم


=: عه... ک.. کوک اماده شدی؟(لکنت و تعجب)


_: چرا.... این دختره کیه؟
چیه من میشه؟


×: کوک اروم باش... الان حالت بد میشه


_: چرا بهم دروغ گفتید؟.. چرااا... چراااا


کوک سریع از خونه زد بیرون

و میخواست از خیابون رد بشه که

از زبان جیمین

داشتم با شوگا بحث میکردیم که یهو کوک اومد داخل

(بعد از مکالمه ی بالا)

کوک سریع از خونه زد بیرون

هرچی بهش گفتم وایسه اصلا گوش نکرد و رفت بیرون

=: کوک.. کوک ترو خدا یه لحظه وایسااا... کوک

_: دنبالم نیا

=: یه لحظه وایسا برات توضیح میدم

_: چیه باز میخواین دروغ بگی..

=: نههههه کوککککک چراغ قرمزه

ویو کوک

وقتی از خونه اومد زدم بیرون

جیمین اومد دنبالم

و باهم دعوا کردیم

داشتم حرف میزدم که دیدم وسط خیابونم و یه ماشین داره میاد سمتم

پاهام بی حس بود و تو گوشام صدای زنگ میومد

فقط تونستم بشنوم که جیمین گفت

نهه کوک چراغ قرمزه

که یهو....