ویو جونگ کوک

ویو جونگ کوک
از وقتی پامو گزاشتم خونه یچی عجیب بود حس تهیونگ و جیان تغییر کرده بود
چیشده یعنی
رفتم سمت اتاق تایونگ که اتاقش قفل بود
در زدم
کوک: تهیونگ تهیونگگگ
در و میزدم‌
ی دفعه جیا از پله ها امد بالا
وی ادمین
جیا که میدونست تهیونگ چرا درو قفل کرده یا ممکنه اتاق داقون‌باشه سریع رفت نزدیک جونگ کوک
جیا: جونگوکوک
کوک: ها
جیا: چیکار میکین
کوک: با تهیونگ کار دارم
جیا: اونوکه کاریت نداره
کوک : میگم کارش دارم جیا مواد زدی؟
جیا: کاشکی میشد
کوک: خفه ... تهیوونگ
جیا؛ عه خو اول بیا بریم‌پایین حالا بعدا حرف میزنید
جونگ کوک رفت سمت اتاق خودشو با یکلید امد بیرون
جیا سعی کرد کلیدو بگیره ولی جونگ کوک دوتا دست اتو با ی دست گرفتو چسبوندش ب دیوار کنار در اتاق تهیونگ
قفل داخل کرد که؟...
دیدگاه ها (۱۱)

وی ادمین جیا با اثترس ب جونگ کوک نگا کرد ولی هیچ حرکت عصبی ا...

ویو ادمین تهیونگ براش همچین کاری شکهوکننده بود حتی برای خود ...

وی جیا خلاصه ساکت شدم کوک: هیچ وقت کم نمیاوردی چیشده ادم شدی...

وی جیا از اتاق امدم بیرون رو رفتم تا ی چی بخورم که جونگ کوکم...

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

پارت ۱۴

kiss of life

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط