پارت ۱۱

با چاقو توی دستش داشت به سمتم میومد .. و یهو ... چاقو رو بلند کرد تا بزنه به من .. ولی ..
چاقو رو انداخت و بهم نگاه کرد ... خواستم ازش دور بشم ولی چون ..
روی صندلی بودم و درد داشتم نتونستم تکون بخورم ..
نکنه باز میخواد .. مثل دیشب ... نه نه نباید بد فکر کنم .... یکم گذاشت .. ولی هیچکدوم از تصوراتم درست نبود ...
بغلم کرد .. و گریه میکرد ...
چش شده بود ... واقعا عجیب شده بود ..
دستم و پشتش کشیدم .. که بیشتر خودش و توی بغلم فرو برد ..
دستم و روی سرش کشیدم ..
که یکم خودش و ازم جدا کرد...
دستش و بلند کرد ... با فکر اینکه میخواد منو بزنه چشمام و بستم ... ولی تنها چیزی ...
که احساس کردم .. قرار گرفتن ... چیز گرمی روی لبا...م بود ....
از شک چشمام و زود باز کردم ...
داشت منو میب...وسید ...
ولی چرا اینکار و میکرد .. هیچ جوابی برای این رفتارش نداشتم ..
یهو از یه دیو تبدیل شد به فرشته.. رفتارش تغییر کرد.. و مهربون شد ..
با گازی که .. از ..و لبا...م گرفت ... به خودم اومدم ...
اخخ وحشی چرا گاز میگیری ..
دوباره گاز گرفت .. که هلش دادم .. و افتاد روی زمین ..
سرش پایین بود
از روی زمین بلند شد و نگاهی بهم انداخت ..
-: وقتی اربابت یه چیزی رو میگه باید انجامش بدی..
:ولی شما که بهم چیزی نگفتی
یکم گیج نگام کرد .. بعد گفت
-: نمیدونی اینکه لب..ات و گاز میگیرم .. یعنی باید همکاری کنی
:خب راستش نه .. بلد نیستم همکاری هم بلد نیستم
-: واقعا بلد نیستی
:نه بلد نیستم
-: بیا خودم یادت میدم
:چرا باید به یه بچه ی ۱۴ ساله همکاری در بوسه رو یاد بدید
یکم نزدیکم شد و سرش و کنار گوشم برد ..
-: چون این بچه ی ۱۴ ساله الان برای منه
:از چه لحاظ
-: از لحاظ بد..نی و قانونی
:‌مگه ازدواج کردیم که میگی قانونی
-:اره
:ها
-: یکم صبر کن
به یکی از اتاق های طبقه ی پایین رفت .. بعد از گذشت چند دقیقه .. با یه پرونده برگشت...
-: امضات و کپی کردم و الان از لحاظ قانونی هم مال منی ..
:ولی من که
-:میدونم .. ولی الان چه بخوای چه نخوای مجبوری باهام باشی
: ولی من نمیخوام
-:چرا
: پرسیدن داره .. زندگی منو به گند کشیدی .. توی یه هفته کاری کردی از خودم متنفر باشم .. میگفتم از دست بابام خلاص شدم ولی گیر توی عوضی افتادم .. اون از بابام که هر روز کتکم میزد .. الآنم از توی که بیشتر از اون کتکم میزنی و حالا بهم....تجا....و...زم کردی..
هر همه حرصم از زندگی و سرش خالی میکردم .. اونم فقط بهم نگاه میکرد .. گریه ام شدید تر شد ... که بغلم کرد ..
-: ببخشید میدونم نمی‌تونم با ببخشید هیچ چیزی رو درست کنم .. ولی قول میدم خوب بشم.. درمان میشم.. تمام بدیای که کردم و جبران میکنم .....
دیدگاه ها (۳۷)

پارت ۱۲

پارت ۱۳

پارت ۱۰

پارت ۹

🩻; یه سوال میخوام بپرسم که میدونم هیچ ربطی به ویدیو نداره😂🧡م...

آن سوی آینه P36پیشش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم(ویو ا.ت ، ...

پارت سیو نهمخودشو میزددستش و گرفتمالتماست میکنمبه خدا دست خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط