من عاشق مافیا شدم
پارت 1
سلام اسم من جئون ا.ت هست ۲۱ سالمه و خیلی کیوت مهربون هستم .من وقتی ۱۸ سالم بود توسط کیم تهیونگ بزرگترین باند مافیا دزدیده شدم و از اون روز ببعد من خدمتکار تهیونگ بودم من ازت تهیونگ متنفرم و اونم هم همینطور خیلی سرم غر میزنه و دستور میده ولی نمیدونه که من دختر خالشم که سال ها پیش گم شده بود
ویو ا.ت
داشتم خونه رو تمیز میکردم که یهو تهیونگ سرم داد زد
(علامت تهیونگ علامت ا.ت*)
*ب... بله ارباب
چرا غذایی که درست کردی آنقدر شوره(داد)
*همینم از خدات باشه
ا.ت با لحن جدی گفت
با من درست صحبت کن وگرنه بد میبینی
*باشه بابا رو مخ (زیر لب گفت )
چی گفتی ؟
* هیچی
وقتی داشتم به تهیونگ دعوا میکردم دوست دختر تهیونگ سر کلش پیدا شد
(علامت دوست دختر تهیونگ~)
~سلام عشقم چطوری
(توجه تهیونگ از دوست دخترش متنفره و عاشق ا.ت)
به تو مربوط نیست مزاحم نشو
~ا.ت گمشو برو بیرون
عوضی باهاش درست صحبت کن خیلی پرو شدی ها
~اون جز یک خدمتکار بدبخت نیست
ویو ا.ت
از حرف دوست دختر تهیونگ ناراحت شدم بغض گرفتم خواستم برم اتاقم تهیونگ مچ دستمو گرفته
ا.ت تو خوبی؟
یک تار مو رو از صورتش دور کردم
*ا...آره خوبم چیزی نیست (با صدای پر بغض)
ناگهان تهیونگ ا.ت بغل کرد و ا.ت شروع کرد به گریه کردن کیه ناگهان.....
پارت بعدی به حمایت نیاز دارم🥺
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.