Part47
#Part47
به این ارامشی که به طرزعجیبی بهم منتقل میکردنیازداشتم تا اروم شم بینیشوبالاکشیدکه فهمیدم گریه کرده ازخودم جداش کردم که چشمایه قرمزشودیدم اون لحظه انگاریکی یه خنجربه قلبم فروکرده بود+چراگریه میکنی دیونه رستا:اگه بلایی بدترسرت بیارن من چیکارکنم تویه شک بودم ازحرفش این دختربه چه چیزایی فکرمیکردمگه چقدمنو دوست داشت چرامن عشقشونمیدیدم چراازش قافل بودم یکی که برای ترس ازدست دادنم مثه ابربهارمیباریدچرامنه احمق نمیدیمش تاحالا دستموروی گونه هاش کشیدمواشکاشوپاک کردم+دختره دیونه من هیچیم نمیشه دیگه نبینم گریه کنیادوباره بغلش کردموبه سینم فشارش دادم انگارمیخواستم باخودم یکیش کنم بعدده دیقه کع میخواست بره تانزدیک دررفتودوباره برگشت سریع پیشونیموبوسیدوسرشوانداخت پایینوگف:من بوسه ای که روی پیشونیروخیلی دوس دارم چون انگاریکی تمام اون افکارمنفی که توی سرته روداره باحرف خوش بیرونشون میکنه وبجاش ارامشوتزیق میکنه امیدوارم برای توام همینجوری باشه لطفا به چیزای منفی فکرنکنو بخواب وسریع رفت بیرون رفت بیرونو منو همونجابافکرش تنهاگذاش بااون ارامشی که بابودنش کنارم داشتموالان احساس نبودشوداشتم تنهام گذاش بااون جای بوسع گرمش روی پیشونیم لبخندی زدموروی تختم درازکشیدم انگارراست میگفت دیگه فکرای منفی توی سرم نبودواروم بودم دیگه نمیخواستم به هیچی فکرکنم ن به ارمیا ن پی دی نیم ن کمپانی ن هیچی بعد ده دقیقه توی خلسه شیرین فرورفتم به اسم خواب....رستا
بایه حاله خوب ازاتاقش امدم بیرونو رفتم توحال که اعضارودیدم ته:چیشدتونستی ارومش کنی+سعیموکردم امیدوارم حالش خوب شده باشه جیمین:من مطمئنم الان انقداروم شده که خوابیده جین:بگردمش ازهممون بیشترتوفشاره مخصوصاازطرف ارمیایی که انقددوسشون داره نامی:سرش چیکارشده بود+یه زخم کوچیک بودبستمش هرچی پرسیدم چیزی بهم نگف شمابگین ببینم چیشدکی زدتش نامی:وقتی داشتیم میومدیم یکی ازارمیاهلش دادکه سرش خوردبه تیربرق +مگه دستم به اون اشغال نرسه ازپوستش خیک ماست درست میکنم میدازمش جلوسگاعوضی کثافط جیهوپ:خواهرم اروم باش اروم خونسردی خدتوحفظ کن+نمتونم خیلی عصبیم ته:واقعا فکر نمیکردم انقد بتونی ترسناک بشی تهمین:یادمون باشه باهات درنیوفتیم که هممون یه خنده کوتاه کردیمورفتیم که بخوابیم...+جونگکوککککک توروخداباهام حرف بزن توروقران یه چیزی بگوخواهش میکنم یکی کمک کنهههههه جونگکوک توروجون هرکی دوس داری توروبه هرکی میپرستی چشاتوبازکن باهام حرف بزن یکی به دادمون برسه جونگکوک زخمی شده تروخداکمک کنینننننن جونگکوک جونگکوک توخدابلندشوبخداقسم میخورم دیگه اذیتت نکنم
به این ارامشی که به طرزعجیبی بهم منتقل میکردنیازداشتم تا اروم شم بینیشوبالاکشیدکه فهمیدم گریه کرده ازخودم جداش کردم که چشمایه قرمزشودیدم اون لحظه انگاریکی یه خنجربه قلبم فروکرده بود+چراگریه میکنی دیونه رستا:اگه بلایی بدترسرت بیارن من چیکارکنم تویه شک بودم ازحرفش این دختربه چه چیزایی فکرمیکردمگه چقدمنو دوست داشت چرامن عشقشونمیدیدم چراازش قافل بودم یکی که برای ترس ازدست دادنم مثه ابربهارمیباریدچرامنه احمق نمیدیمش تاحالا دستموروی گونه هاش کشیدمواشکاشوپاک کردم+دختره دیونه من هیچیم نمیشه دیگه نبینم گریه کنیادوباره بغلش کردموبه سینم فشارش دادم انگارمیخواستم باخودم یکیش کنم بعدده دیقه کع میخواست بره تانزدیک دررفتودوباره برگشت سریع پیشونیموبوسیدوسرشوانداخت پایینوگف:من بوسه ای که روی پیشونیروخیلی دوس دارم چون انگاریکی تمام اون افکارمنفی که توی سرته روداره باحرف خوش بیرونشون میکنه وبجاش ارامشوتزیق میکنه امیدوارم برای توام همینجوری باشه لطفا به چیزای منفی فکرنکنو بخواب وسریع رفت بیرون رفت بیرونو منو همونجابافکرش تنهاگذاش بااون ارامشی که بابودنش کنارم داشتموالان احساس نبودشوداشتم تنهام گذاش بااون جای بوسع گرمش روی پیشونیم لبخندی زدموروی تختم درازکشیدم انگارراست میگفت دیگه فکرای منفی توی سرم نبودواروم بودم دیگه نمیخواستم به هیچی فکرکنم ن به ارمیا ن پی دی نیم ن کمپانی ن هیچی بعد ده دقیقه توی خلسه شیرین فرورفتم به اسم خواب....رستا
بایه حاله خوب ازاتاقش امدم بیرونو رفتم توحال که اعضارودیدم ته:چیشدتونستی ارومش کنی+سعیموکردم امیدوارم حالش خوب شده باشه جیمین:من مطمئنم الان انقداروم شده که خوابیده جین:بگردمش ازهممون بیشترتوفشاره مخصوصاازطرف ارمیایی که انقددوسشون داره نامی:سرش چیکارشده بود+یه زخم کوچیک بودبستمش هرچی پرسیدم چیزی بهم نگف شمابگین ببینم چیشدکی زدتش نامی:وقتی داشتیم میومدیم یکی ازارمیاهلش دادکه سرش خوردبه تیربرق +مگه دستم به اون اشغال نرسه ازپوستش خیک ماست درست میکنم میدازمش جلوسگاعوضی کثافط جیهوپ:خواهرم اروم باش اروم خونسردی خدتوحفظ کن+نمتونم خیلی عصبیم ته:واقعا فکر نمیکردم انقد بتونی ترسناک بشی تهمین:یادمون باشه باهات درنیوفتیم که هممون یه خنده کوتاه کردیمورفتیم که بخوابیم...+جونگکوککککک توروخداباهام حرف بزن توروقران یه چیزی بگوخواهش میکنم یکی کمک کنهههههه جونگکوک توروجون هرکی دوس داری توروبه هرکی میپرستی چشاتوبازکن باهام حرف بزن یکی به دادمون برسه جونگکوک زخمی شده تروخداکمک کنینننننن جونگکوک جونگکوک توخدابلندشوبخداقسم میخورم دیگه اذیتت نکنم
۵.۸k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.