فیک سانزو پارت

فیک سانزو پارت ۵
فردای آن روز
از زبان ات
سانزو حالش بهتر شده بود یعنی در حدی بود که خونریزی نداشته باشه .....
.............شروع فاجعه................
هوی درو باز کنین هرچه سریع تر درو باز کنین کاری نکنین باخشونت رفتار کنیم
ات: اینجا چه خبره؟
سانزو:احتمالا اون رستورانی که چند روز پیش رفتیم دوربین مدار بسته داشته منو تو رو هم شناسایی کردن باید بریم
ات: کجا من که جایی رو ندارم برم
سانزو: خونه ی من
ات: اما....
سانزو : اما نداریم همینکه گفتم با من میای
من هم وسیله هامو جمع کردم گوشی و چن دست لباس
سانزو: لعنتی از جلو محاصره شدیم باید از پنجره بریم
ات: بیا از دره پشتی بریم ماشینم هم اونجاست با اون میریم
سانزو: اوکی
من سانزو هم از در پشتی در رفتیم و سوار ماشین شدیم درست همون موقع که سوار ماشین شدیم پلیسا ریختم تو خونم(ات بی خانمان میشود)
به این فکر میکردم بعد این می خوام چیکار کنم کجا بمونم چجوری خرج خودمو در بیارم
سانزو: به توکیو میریم شیبویا خطر ناکه
ات: اوم اما
سانزو: اما نداریم تو از این به بعد پیش من زندگی میکنی همین که گفتم
..............
امید وارم لذت برده باشین
.....................‌‌...‌‌‌‌
دیدگاه ها (۰)

تک پارتی از مایکی تومانیک روز کاملا عادی با مایکیات: مایکی ب...

سناریو تک پارتی از میتسویاساعت ۶ صبصدای چرخ خیاطیات: اهههههه...

فیک سانزو پارت ۴رئیس متور سوار ها کاتانا رو برداشت و کوبوند ...

نظر بدید مخوام سناریو تک پارتی از یکی از خانواده های تو کیو ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۶

زیبایی عشق

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط