@v kook 80
@v_kook_80
(بخاطر این بیچاره که کامنتا رو کامل کرد گذاشتم^_^)
!♡عشق مافیایی♡!
!♡𝓜𝓪𝓯𝓲𝓪 𝓛𝓸𝓿𝓮♡!
p3♡
که وقتی خواستیم فرار کنیم تهیونگ دستمو گرفت و نزاشت برم...منم که ترسی نداشتم وایسادم و دستمو ول کرد...بهم گفت : (علامت ته ~)
~ : تاوان کارتو پس میدی...!
& : مثلا میخوای چه غلطی بکنی؟
~ : میبینی...
بعد حرفش بی توجه از کنارش رد شدم و دیدم کل مدرسه دارن بهش میخندن...! دیدم سوجی گریون داره میاد سمتم...
+ : چیشد؟چرا نگهت داشت؟چی کارت داشت؟چی بهت گفت؟
& : دختر نفس بگیر😂*بغلش کرد*
+ : بگو دیگه...
& : هیچی نشد بابا بیا بریم...
رفتیم سر کلاس که تهیونگ هی شیطانی نگام میکرد-_- مرتیکه پفیوز-_-(ا.ت تا آرمیا نریختن سرت سعی کن موّدب باشی-_-)
بهش اهمیت ندادم که زنگ خونه خورد...منو سوجی داشتیم میرفتیم پایین که یه سطل آب یخ رو من خالی شد...! با چشمایی که خون جلوشونو گرفته بود ، بالا رو نگاه کردم...اون تهیونگ فلان فلان شده بود-_-دارم براش-_-!
(ته ویو)
تاوان کارش رو پس داد😂مثل موش آب کشیده شده بود😂خیلی بهش خندیدم...خوب حقش بود...
((پرش زمانی به خونه ته))
رفتم رو تختم دراز کشیدم که بعد نیم ساعت صدای زنگ گوشیم آرامشمو ازم گرفت...! اااااااه...دو دیقه آدمو ول نمیکنن...برداشتم و دیدم اون.........
(خمار های نازنیم در زندگی خماری موفق باشید😂)
شرط : ۲۰ لایک و ۳۰ کامنت♥︎
(بخدا خودتونو دار بزنید تا شرطا نرسه پارت چهارو نمیزارمممممممممم -_- ^_^)
(بخاطر این بیچاره که کامنتا رو کامل کرد گذاشتم^_^)
!♡عشق مافیایی♡!
!♡𝓜𝓪𝓯𝓲𝓪 𝓛𝓸𝓿𝓮♡!
p3♡
که وقتی خواستیم فرار کنیم تهیونگ دستمو گرفت و نزاشت برم...منم که ترسی نداشتم وایسادم و دستمو ول کرد...بهم گفت : (علامت ته ~)
~ : تاوان کارتو پس میدی...!
& : مثلا میخوای چه غلطی بکنی؟
~ : میبینی...
بعد حرفش بی توجه از کنارش رد شدم و دیدم کل مدرسه دارن بهش میخندن...! دیدم سوجی گریون داره میاد سمتم...
+ : چیشد؟چرا نگهت داشت؟چی کارت داشت؟چی بهت گفت؟
& : دختر نفس بگیر😂*بغلش کرد*
+ : بگو دیگه...
& : هیچی نشد بابا بیا بریم...
رفتیم سر کلاس که تهیونگ هی شیطانی نگام میکرد-_- مرتیکه پفیوز-_-(ا.ت تا آرمیا نریختن سرت سعی کن موّدب باشی-_-)
بهش اهمیت ندادم که زنگ خونه خورد...منو سوجی داشتیم میرفتیم پایین که یه سطل آب یخ رو من خالی شد...! با چشمایی که خون جلوشونو گرفته بود ، بالا رو نگاه کردم...اون تهیونگ فلان فلان شده بود-_-دارم براش-_-!
(ته ویو)
تاوان کارش رو پس داد😂مثل موش آب کشیده شده بود😂خیلی بهش خندیدم...خوب حقش بود...
((پرش زمانی به خونه ته))
رفتم رو تختم دراز کشیدم که بعد نیم ساعت صدای زنگ گوشیم آرامشمو ازم گرفت...! اااااااه...دو دیقه آدمو ول نمیکنن...برداشتم و دیدم اون.........
(خمار های نازنیم در زندگی خماری موفق باشید😂)
شرط : ۲۰ لایک و ۳۰ کامنت♥︎
(بخدا خودتونو دار بزنید تا شرطا نرسه پارت چهارو نمیزارمممممممممم -_- ^_^)
۱۹.۳k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.