🍷پارت98🍷
🍷پارت98🍷
"میسو"
اومد جلو تر خندید
_میخوای بزاری بری مگه نه
واقعا این موصوع اذیتش میکرد؟
چی میگفتم واقعا دوست دارم از پیشش برم؟
+نمیدونم کوک
_که نمیدونی اره
بلند تر خندید
_اما من میدونم
بهش نگاه کردم
+چی...چیو
_اینکه تو مال منی و حق نداری جایی بری
قلبم لرزید اون مسته اون مسته
+تو مستی کوک نمیفهمی چی میگی
_چرا خوب میفهمم
اومد سمتم و من رفتم عقب پام خورد به تخت و افتادم روش خواستم بلند شم اما رسید بهم و خم شد روم از ترس چسبیدم به تخت
نکنه بازم کاری کنه
+کوک خواهش میکنم
_چرا گیجم میکنی
با چشمای ملتمس نگاش کردم
+منظورت چیه؟
اون فاصله کمو نمیتونستم تحمل کنم سرمو چرخوندم تا نبینمش اما چونمو گرفت و سرمو چرخوند سمت خودش و مجبورم کرد به چشماش نگاه کنم
_دلم میخواد تا اخر عمر زندانیت کنم تا همیشه پیشم باشی
بس کن وگرنه قول نمیدم جلوی خودمو بگیرم
_دلم میخواد هنه بفهمن فقط مال منی
بغضم داشت سنگین تر میشد
_میشنوی میسو اره
زل زدم به چشماش به کابوس این چند شبم به دقدقه این چند روزم
+نه نمیشنوم نمیخوام بشنوم
نگاش رو همه اجزای صورتم میچرخید
_پس ببین
خواستم حضم کنم حرفشو اما برخورد لبش با لبم مانع شد تا بیشتر فکر کنم چشمام گرد شد
اینبار دیگه خشن نبود اروم لباشو رو لبام حزکت میداد و فقط موو دیوونه تر میکرد چشمامو خودکار رو هم افتاد و یه قطره اشک از رو چشمم سر خورد
دستام خود به خود بالا اومد و لایه موهاش فرو رفت
اختیارم دست خودم نبود
لبای داغش داشت دیوونم میکرد اروم میبوسیدم و من ناشی تر از این بودم که همراهیش کنم
صبر کن اصلا چرا باید همراهیش کنم به خودم اومدم و دستامو گذاشتم رو سینش چون مست بود جدا شد
+کوک بس کن برو
_نمیتونم لعنتی بفهم
معلوم هست چی داری میگی این منم میسو کسی که با دزديدنش بد بخت ترش کردی کسی که با ازار و اذیت هات هم جسمشو هم روحشو نابود کردی یادته که میسو میسوووو
چشماشو گذاشت رو هم و بعد چند لحظه باز کرد
خدایا چی میبینم
اینا اشکن تو چشماش جمع شدن چرا قلبم داره کند تر میشه
_دست خودم نیست کمکم کن میس...میسو
دهنم باز نمیشد فقط به چشماش نگاه میکردم انگار مست میشه حقیقت هارو میگه
+چطور کمکت کنم
نمیتونست خودشو کنترل کنه
_تو راست میگفتی ت...و با همه فرق میکن...میکنی تو خ...خیلی خوبی به من...م یاد بده
اصلا به گوشام اعتماد نداشتم اینکه دارم اینارو از دهن یه همچین کسی میشنوم برام خیلی عجیب بود
_ولی توهم ولم می...میکنی مطمئنم
اشک از گوشه چشمش ریخت پایین قلب منم با اشکش ریخت
چرا انقدر بدشانسم؟از روم بلند شدو پشتشو کرد بهم داشت میرفت بیرون که بی اختیار بلند شدم و دوییدم سمتش
از پشت بغلش کردم سرمو چسبوندم به پشتش به لباسش چنگ زدم
+کمکت میکنم کوک کمکت میکنم...
خماااری عررر😜😂💖💖💖
"میسو"
اومد جلو تر خندید
_میخوای بزاری بری مگه نه
واقعا این موصوع اذیتش میکرد؟
چی میگفتم واقعا دوست دارم از پیشش برم؟
+نمیدونم کوک
_که نمیدونی اره
بلند تر خندید
_اما من میدونم
بهش نگاه کردم
+چی...چیو
_اینکه تو مال منی و حق نداری جایی بری
قلبم لرزید اون مسته اون مسته
+تو مستی کوک نمیفهمی چی میگی
_چرا خوب میفهمم
اومد سمتم و من رفتم عقب پام خورد به تخت و افتادم روش خواستم بلند شم اما رسید بهم و خم شد روم از ترس چسبیدم به تخت
نکنه بازم کاری کنه
+کوک خواهش میکنم
_چرا گیجم میکنی
با چشمای ملتمس نگاش کردم
+منظورت چیه؟
اون فاصله کمو نمیتونستم تحمل کنم سرمو چرخوندم تا نبینمش اما چونمو گرفت و سرمو چرخوند سمت خودش و مجبورم کرد به چشماش نگاه کنم
_دلم میخواد تا اخر عمر زندانیت کنم تا همیشه پیشم باشی
بس کن وگرنه قول نمیدم جلوی خودمو بگیرم
_دلم میخواد هنه بفهمن فقط مال منی
بغضم داشت سنگین تر میشد
_میشنوی میسو اره
زل زدم به چشماش به کابوس این چند شبم به دقدقه این چند روزم
+نه نمیشنوم نمیخوام بشنوم
نگاش رو همه اجزای صورتم میچرخید
_پس ببین
خواستم حضم کنم حرفشو اما برخورد لبش با لبم مانع شد تا بیشتر فکر کنم چشمام گرد شد
اینبار دیگه خشن نبود اروم لباشو رو لبام حزکت میداد و فقط موو دیوونه تر میکرد چشمامو خودکار رو هم افتاد و یه قطره اشک از رو چشمم سر خورد
دستام خود به خود بالا اومد و لایه موهاش فرو رفت
اختیارم دست خودم نبود
لبای داغش داشت دیوونم میکرد اروم میبوسیدم و من ناشی تر از این بودم که همراهیش کنم
صبر کن اصلا چرا باید همراهیش کنم به خودم اومدم و دستامو گذاشتم رو سینش چون مست بود جدا شد
+کوک بس کن برو
_نمیتونم لعنتی بفهم
معلوم هست چی داری میگی این منم میسو کسی که با دزديدنش بد بخت ترش کردی کسی که با ازار و اذیت هات هم جسمشو هم روحشو نابود کردی یادته که میسو میسوووو
چشماشو گذاشت رو هم و بعد چند لحظه باز کرد
خدایا چی میبینم
اینا اشکن تو چشماش جمع شدن چرا قلبم داره کند تر میشه
_دست خودم نیست کمکم کن میس...میسو
دهنم باز نمیشد فقط به چشماش نگاه میکردم انگار مست میشه حقیقت هارو میگه
+چطور کمکت کنم
نمیتونست خودشو کنترل کنه
_تو راست میگفتی ت...و با همه فرق میکن...میکنی تو خ...خیلی خوبی به من...م یاد بده
اصلا به گوشام اعتماد نداشتم اینکه دارم اینارو از دهن یه همچین کسی میشنوم برام خیلی عجیب بود
_ولی توهم ولم می...میکنی مطمئنم
اشک از گوشه چشمش ریخت پایین قلب منم با اشکش ریخت
چرا انقدر بدشانسم؟از روم بلند شدو پشتشو کرد بهم داشت میرفت بیرون که بی اختیار بلند شدم و دوییدم سمتش
از پشت بغلش کردم سرمو چسبوندم به پشتش به لباسش چنگ زدم
+کمکت میکنم کوک کمکت میکنم...
خماااری عررر😜😂💖💖💖
۸۸.۶k
۱۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.