فیک چند پارتی (زخم عمیق)ازجیمین( فصل ۲ پارت ۴)
فیک چند پارتی (زخم عمیق)ازجیمین( فصل ۲ پارت ۴)
صبح
جیمین دوباره به مزون رفت این دفعه در کنار ا.ت مردی هم بود که معلوم بود با ا.ت صمیمی هستی حیمین با عصبانیت رفت داخل
& هی تو دیگه کی هستی چطور جرعت میکنی به ا.ت من نزدیک بشی
* هوفففف تا باز امدی این دفعه چیکار داری
& امدم پسرمو ببینم
* ولی من فکر نکنم پسرت بخواد ببینتت
& چرا
* چون اون از پدرش متنفره
& برای چی
* نمیدونم اینو از خودت بپرس بعدشم کی گفته جین وو پسر تو هست
& شبیه منه بعدشم اگه پسر من نیست پسر کیه
* هه یادت رفته مگه تو فکر نمیکردی من یه هرزه ام لابد با یکی دیگه بودم بجز تو و جین وو پسر اونه
& ا.ت من ........ من واقعا متاسفم خودتو بزار جای من و منو درک کن
* گذاشتم هزاران بار گذاشتم اما درک نکردم شاید فقط باید به جای بیرون کردنم بهم دلداری میدادی
& بسهههه(داد) خواهش میکنم بس کن باشه قبول من اشتباه کردم ولی لطفا منو ببخش به خاطر پسرمون منو ببخش
ا.ت حالش بد شد بدو بدو به سمت کیفش رفت و یه قرص خورد
& اون دیگه چی بود
* برو خواهش میکنم برو
خب شاید واستون سوال پیش امده باشه که چه اتفاقی برای ا.ت افتاد خب وقتی که دقیقا یک ماه از جدایی جیمین و ا.ت میگذشت ا.ت توی یه بیمارستان به مدت زیادی به خاطر فشار های عصبی و دردی که توی قلبش بود بستری بود و وقتی متوجه شد بارداره از اونجا بیرون آمد و طراحی لباس رو شروع کرد ولی خب هاست تهوع و تنگی نفسش همچنان همراهش بود برای همین قرص مصرف میکرد
صبح
جیمین دوباره به مزون رفت این دفعه در کنار ا.ت مردی هم بود که معلوم بود با ا.ت صمیمی هستی حیمین با عصبانیت رفت داخل
& هی تو دیگه کی هستی چطور جرعت میکنی به ا.ت من نزدیک بشی
* هوفففف تا باز امدی این دفعه چیکار داری
& امدم پسرمو ببینم
* ولی من فکر نکنم پسرت بخواد ببینتت
& چرا
* چون اون از پدرش متنفره
& برای چی
* نمیدونم اینو از خودت بپرس بعدشم کی گفته جین وو پسر تو هست
& شبیه منه بعدشم اگه پسر من نیست پسر کیه
* هه یادت رفته مگه تو فکر نمیکردی من یه هرزه ام لابد با یکی دیگه بودم بجز تو و جین وو پسر اونه
& ا.ت من ........ من واقعا متاسفم خودتو بزار جای من و منو درک کن
* گذاشتم هزاران بار گذاشتم اما درک نکردم شاید فقط باید به جای بیرون کردنم بهم دلداری میدادی
& بسهههه(داد) خواهش میکنم بس کن باشه قبول من اشتباه کردم ولی لطفا منو ببخش به خاطر پسرمون منو ببخش
ا.ت حالش بد شد بدو بدو به سمت کیفش رفت و یه قرص خورد
& اون دیگه چی بود
* برو خواهش میکنم برو
خب شاید واستون سوال پیش امده باشه که چه اتفاقی برای ا.ت افتاد خب وقتی که دقیقا یک ماه از جدایی جیمین و ا.ت میگذشت ا.ت توی یه بیمارستان به مدت زیادی به خاطر فشار های عصبی و دردی که توی قلبش بود بستری بود و وقتی متوجه شد بارداره از اونجا بیرون آمد و طراحی لباس رو شروع کرد ولی خب هاست تهوع و تنگی نفسش همچنان همراهش بود برای همین قرص مصرف میکرد
۲۸۲.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.