فیک چند پارتی( زخم عمیق )از جیمین (فصل ۲ پارت ۲)
فیک چند پارتی( زخم عمیق )از جیمین (فصل ۲ پارت ۲)
ا.ت تک خندی کرد
* بریم دیگه
مایا . باشه بریم
داخل دادگاه
مایا به جایگاهش رفت و بعد چند مین اون مرد هم امد تا اینکه با صدای در ا.ت رو شو برگردوند خودش بود جیمین بود یعنی ا.ت رو بخشیده
قاضی . خب جناب آقای سو (همون مرده که ا.ت رو عذیت کرد) توضیح بدید دقیقا چیکار کردید
مرده همین طوری توضیح میداد و جینین که فکر دیگه ای راجب این قضیه کرده بود هر لحظه بیشتر تعجب میکرد
قاضی . خب تصمیم ها گرفته شده آقای سو به یک سال حبس محکوم شدند ا.ت لبخند پیروز مندانه ای زد و سعی کرد به جیمین محل نده و بعد اتمام داد با مایا از کنار جیمین رد شد ولی با صدای جیمین واستاد
& ا.ت
* ببخشید لطفا انقدر صمیمی نباشید من خانم شین هستم
& منو ...... منو ببخش
* من دلیلی برای بخشش نمیبینم اینو بدونید کل زندگی ما توی این دوماه نابود شده راستی وسایل من رو اماده کنید میام میبرمشون
ا.ت رفت و جیمین هم توی همون حالت شروع کرد به اشک ریختن
& جیمین احمق با زندگیت چیکار کردی هااااا(داد)
چند ساعت بعد
ا.ت رفت جای عمارت نفس عمیقی کشید و زنگ رو زد در باز شد و رفت داخل اجوما رو با وسایلش دید
* سلام اجوما همه وسایلم رو اماده کردین
اجوما . بله خانم
* اجوما نگران نباشین امیدوارم بازم راهمون بهم بخوره راستی یه چیزیو داشت یادم میرفتم این برگه طلاق هست لطفا به جیمین بگید امضاش کنه من دیگه بخشیدن رو گذاشتم کنار ممنون میشم بهش بدین
ا.ت از اونجا همراه با وسایلش رفت تصمیم گرفته بود که زندگی جدیدی برای خودش بسازه
پایان فلش بک
الانم ا.ت یه پسر بچه تقریبا پنج ساله داره که پدرش جیمینه ولی اون هرگز به جیمین نگفته بود و توی این پنج سال یه بار هم اونو ندید اون به تمام آرزوهاش رسیده بود ا.ت یه مزون لباس معروف داشت که خودش تمام لباساش رو طراحی میکرد مزون توی مرکز سئول بود اسم پسرش جین وو بود و اما جیمین اونم با این موضوع کنار آمد بود که ا.ت دیگه ماله اون نیست و تقریبا نزدیکای عروسیش بود اسم نامزدش یوریم بود جیمین دوستش داشت اما نه به اندازه ا.ت
شرطا
۱۰لایک
۱۰کامنت
ا.ت تک خندی کرد
* بریم دیگه
مایا . باشه بریم
داخل دادگاه
مایا به جایگاهش رفت و بعد چند مین اون مرد هم امد تا اینکه با صدای در ا.ت رو شو برگردوند خودش بود جیمین بود یعنی ا.ت رو بخشیده
قاضی . خب جناب آقای سو (همون مرده که ا.ت رو عذیت کرد) توضیح بدید دقیقا چیکار کردید
مرده همین طوری توضیح میداد و جینین که فکر دیگه ای راجب این قضیه کرده بود هر لحظه بیشتر تعجب میکرد
قاضی . خب تصمیم ها گرفته شده آقای سو به یک سال حبس محکوم شدند ا.ت لبخند پیروز مندانه ای زد و سعی کرد به جیمین محل نده و بعد اتمام داد با مایا از کنار جیمین رد شد ولی با صدای جیمین واستاد
& ا.ت
* ببخشید لطفا انقدر صمیمی نباشید من خانم شین هستم
& منو ...... منو ببخش
* من دلیلی برای بخشش نمیبینم اینو بدونید کل زندگی ما توی این دوماه نابود شده راستی وسایل من رو اماده کنید میام میبرمشون
ا.ت رفت و جیمین هم توی همون حالت شروع کرد به اشک ریختن
& جیمین احمق با زندگیت چیکار کردی هااااا(داد)
چند ساعت بعد
ا.ت رفت جای عمارت نفس عمیقی کشید و زنگ رو زد در باز شد و رفت داخل اجوما رو با وسایلش دید
* سلام اجوما همه وسایلم رو اماده کردین
اجوما . بله خانم
* اجوما نگران نباشین امیدوارم بازم راهمون بهم بخوره راستی یه چیزیو داشت یادم میرفتم این برگه طلاق هست لطفا به جیمین بگید امضاش کنه من دیگه بخشیدن رو گذاشتم کنار ممنون میشم بهش بدین
ا.ت از اونجا همراه با وسایلش رفت تصمیم گرفته بود که زندگی جدیدی برای خودش بسازه
پایان فلش بک
الانم ا.ت یه پسر بچه تقریبا پنج ساله داره که پدرش جیمینه ولی اون هرگز به جیمین نگفته بود و توی این پنج سال یه بار هم اونو ندید اون به تمام آرزوهاش رسیده بود ا.ت یه مزون لباس معروف داشت که خودش تمام لباساش رو طراحی میکرد مزون توی مرکز سئول بود اسم پسرش جین وو بود و اما جیمین اونم با این موضوع کنار آمد بود که ا.ت دیگه ماله اون نیست و تقریبا نزدیکای عروسیش بود اسم نامزدش یوریم بود جیمین دوستش داشت اما نه به اندازه ا.ت
شرطا
۱۰لایک
۱۰کامنت
۵۹.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.