چه غرب ماندی ای دلنه غمی نه غمگساری

🍒🌱چه غريب ماندی ای دل!نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار ياری نه زيار انتظاری

غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد
كه دگر بدين گرانی نتوان كشيد باری

دل من !چه حيف بودی كه چنين ز كار ماندی
چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاری

همه عمر چشم بودم كه مگر گلی بخندد
دگر ای اميد خون شو كه فرو خليد خاری

سحرم كشيده خنجر كه:چرا شبت نكشته‌ست
تو بكش كه تا نيفتد دگرم به شب گذاری

نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر برارم
منم آن درخت پيری كه نداشت برگ و باری

به غروب اين بيابان بنشين غريب و تنها
بنگر وفای ياران كه رها كنند ياری🍒🌱

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۰)

🌱🍒حرف رفـتن میزنـی ، آتـش به جـانم میکنیباورش سخت است ، شاید...

🍒باید به تو تقدیم کنم جان و تنم راتا بلکه در آغوشِ تو یابم و...

🌱🍒من از خواببرگی ریحان آورده‌ام ریحان را به لبانم نزدیک می‌ک...

من رموز عاشقی ، از خوی یار آموختمگریه و سودا و غم را از ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط