رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۵۱
دیانا، آخه باشه
ارسلان، فکر این که از زیر دستم در بری
دیانا، باشه بریم بخوابیم
ارسلان، بریم
دیانا،رفتم روی تخت دراز کشیدم که ارسلان هم اومد
ارسلان، شبت بخیر دختر کوچولوی من
دیانا، شب بخیر بابایی
،، بچه گونه،،
ارسلان، فردا که میاد
دیانا، عه بابا ارسلان،،بچه گونه،،
ارسلان، آهان الان لوس میکنی خودتو
دیانا، اِهوم
ارسلان، فردا به حسابت میرسم
دیانا، داری تهدیدم میکنی
ارسلان، نه واقعته
دیانا، شبت بخیر
ارسلان، بخواب یعد چند دقیقه فکر کردن به دیانا خوابم برد
... فردا صبح ...
دیانا، با حس خفگی بیدار شدم
پارت ۵۱
دیانا، آخه باشه
ارسلان، فکر این که از زیر دستم در بری
دیانا، باشه بریم بخوابیم
ارسلان، بریم
دیانا،رفتم روی تخت دراز کشیدم که ارسلان هم اومد
ارسلان، شبت بخیر دختر کوچولوی من
دیانا، شب بخیر بابایی
،، بچه گونه،،
ارسلان، فردا که میاد
دیانا، عه بابا ارسلان،،بچه گونه،،
ارسلان، آهان الان لوس میکنی خودتو
دیانا، اِهوم
ارسلان، فردا به حسابت میرسم
دیانا، داری تهدیدم میکنی
ارسلان، نه واقعته
دیانا، شبت بخیر
ارسلان، بخواب یعد چند دقیقه فکر کردن به دیانا خوابم برد
... فردا صبح ...
دیانا، با حس خفگی بیدار شدم
۸.۷k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.