ادامه تک پارتی جدید

ادامه تک پارتی جدید:))




خودش رو بیشتر از چند دقیقه قبل توی بغلت فشرد
حالا تمام قلبت اکلیل پمپاژ میکرد
تنشِ دردناکی از ذوق و استرس زیر پوستت جریان داشت و با هر نبضت بیشتر میشد
احساس عجیبی توی گلوت حس میکردی که باعث سوزش بند بندِ گلوت میشد
دستت بی‌هوا بین موهای خرمایی رنگش فرو رفت و حرکت داده شد
صدای بمش توی اتاق پیچید و به گوشت خورد: میشه این دست ها همیشه برای کیم نامجون باشه!؟
خنده آرومی کردی و زمزمه کردی: نه... نمیشه!!
با محکم کردن دستش روی دنده هات ادامه داد: کیم نامجون روی فرد مورد علاقش زیادی حساسه! سر تو خیلی حسودم!...پس...تو فقط برای خودمی!
سرش رو بالا آورد و بهت خیره شد: م..میشه تنفر به عشق تبدیل شه!؟.. اجبارمون تبدیل شه به اعتیادمون به هم! من عاشق اینم که معتادت شم))
همزمان با پدیدار شدن چال گونه‌ش آروم خندیدی..
و خب...این اولین احساسی بود که از ساعت ۴:۲۷ شروع شد..








خبببب.. بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو می‌تونه خیلی خوشحالم کنه:)))
پس لایک و کامنت یادت نره بلوبریم
بوس بهتوننن
دیدگاه ها (۷۶)

در انتظار جواباتون-بگینن

چون حدود دو هفته میشه نمیتونم استوری بزارم..پست شدددد

تک پارتی جدیددددددد(هرچند نصفش رفت برای پارت دوم)یه ازدواج ا...

جوری که خودم ضعف کردم غیر قابل توصیفه»»»»»»»»»

پارت : ۲۸

یووو داستان جدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط