فیک جونگکوک: اتاق۳۱۱
فیکجونگکوک: اتاق۳۱۱
part⁵⁸
از مغازه خارج شدن
همونطوری که سوهو میگفت اونجا مکانهای تفریحی زیادی داشت
ولی بخاطر دیروقت بودن، اکثریت داخل اتاقهای تفریحی بودن
درحال حرکت بودن و از منظرههای کنارشون لذت میبردن
بعد از ساعتها گشتن خسته شدن
لیما و سئولکی با ماشین سئولکی رفتن
چهمین و سوهو با ماشین سوهو
درحال حرکت بودن
ماشین سئولکی جلوتر از ماشین سوهو حرکت میکرد
فاصلهای دوتا ماشین زیاد بود
یهو ماشین سوهو شروع به صدا کردن کرد و کمکم سرعتش کم میشد
سوهو زد کنار جاده و ماشین را نگه داشت
+" چیشده؟ "
سوهو" نمیدونم یهو چش شد "
سوهو از ماشین خارج شد و دید که تایر جلوی ماشین سمت راننده بادش خالی شده
بخاطر اینکه هوا تاریک بود متوجه خورده شیشههای که روی زمین ریخته نشد و اونها تایر را پاره کردن
چهمین ار ماشین خارج شد و سمت سوهو رفت
+" اع تایر چرا کم باد شده؟ "
سوهو" هوا تاریکه، خورده شیشهها رو ندیدم رفتم روش تایر رو پاره کرد "
+" حالا چیکار کنیم؟ "
سوهو" یه تایر اضافه دارم حالا عضوش میکنم "
+" باش "
سوهو سمت سندقعقب ماشین رفت
بازش کرد و تایر را بیرون آورد
جک و وسایل را آورد و شروع به عوض کردن تایر کرد
چهمین کنار سوهو بود و بهش تا جایی که میتونست و امکانش بود کمک میکرد
سوهو" چهمین اگه سردته برو توی ماشین "
+" نه مشکلی نیست هوا آنقدر سرد نشده "
سوهو" باشه "
چند دقیقهای گذشت که نور ماشینی را از دور دیدن
فکر کردن اینم مثل بقیهای ماشینا رد میشه ولی نشد
کنار جاده زد و از ماشین پیاده شد
جونگکوک بود
رانندهای اون ماشین جونگکوک بود
سمت چهمین و سوهو آمد
+" جونگکوک؟ تو اینجا چیکار میکنی؟ "
سوهو" آقای جئون؟ "
_" شما دوتا پیش هم چیکار میکنید؟ "
+" اعم... "
سوهو" رفته بودیم بگردیم، داشتیم برمیگشتیم که ندیدم و رفتم روی خورده شیشهها و تایر رو پاره کرد "
_" چرا داشتید میکشتید؟ "(اَخم)
+" اعم فقط ما نبودیم، لیما و سئولکی هم پیشمون بودن ولی با ماشین خودشون رفتن "
سوهو"الان دیگه میریم تایر رو عوض کردم "
سوهو از روی زمین بلند میشه
لباسش رو میتکونه
روبه جونگکوک میکنه
سوهو" ما دیگه میریم "
سوهو" چهمین بریم "
+" باش "
چهمین داشت میرفت سمت دَر ماشین تا بازش کنه
_" چهمین باهات نمیاد "
جونگکوک سمت چهمین رفت
دستش را گرفت و دنبال خوش کشید و به سمت ماشینش بُرد
دَر ماشین را باز کرد
_" تا اینجا که مراقبش بودی ممنون "
سوهو" ها؟چی؟ "
جونگکوک، چهمین را سوار ماشین کرد
خودش هم سوار شد و حرکت کرد
سوهو" چیشد؟.... جئون عاشق چه مینه؟ "
...........................
+" چرا اینکارو کردی؟ "
_" کدوم کار؟ "
+" همین چیزی که گفتی با کاری که کردی، لیما فکر میکنه عاشقمی حالا سوهو هم حتمی همین فکرو میکنه "
part⁵⁸
از مغازه خارج شدن
همونطوری که سوهو میگفت اونجا مکانهای تفریحی زیادی داشت
ولی بخاطر دیروقت بودن، اکثریت داخل اتاقهای تفریحی بودن
درحال حرکت بودن و از منظرههای کنارشون لذت میبردن
بعد از ساعتها گشتن خسته شدن
لیما و سئولکی با ماشین سئولکی رفتن
چهمین و سوهو با ماشین سوهو
درحال حرکت بودن
ماشین سئولکی جلوتر از ماشین سوهو حرکت میکرد
فاصلهای دوتا ماشین زیاد بود
یهو ماشین سوهو شروع به صدا کردن کرد و کمکم سرعتش کم میشد
سوهو زد کنار جاده و ماشین را نگه داشت
+" چیشده؟ "
سوهو" نمیدونم یهو چش شد "
سوهو از ماشین خارج شد و دید که تایر جلوی ماشین سمت راننده بادش خالی شده
بخاطر اینکه هوا تاریک بود متوجه خورده شیشههای که روی زمین ریخته نشد و اونها تایر را پاره کردن
چهمین ار ماشین خارج شد و سمت سوهو رفت
+" اع تایر چرا کم باد شده؟ "
سوهو" هوا تاریکه، خورده شیشهها رو ندیدم رفتم روش تایر رو پاره کرد "
+" حالا چیکار کنیم؟ "
سوهو" یه تایر اضافه دارم حالا عضوش میکنم "
+" باش "
سوهو سمت سندقعقب ماشین رفت
بازش کرد و تایر را بیرون آورد
جک و وسایل را آورد و شروع به عوض کردن تایر کرد
چهمین کنار سوهو بود و بهش تا جایی که میتونست و امکانش بود کمک میکرد
سوهو" چهمین اگه سردته برو توی ماشین "
+" نه مشکلی نیست هوا آنقدر سرد نشده "
سوهو" باشه "
چند دقیقهای گذشت که نور ماشینی را از دور دیدن
فکر کردن اینم مثل بقیهای ماشینا رد میشه ولی نشد
کنار جاده زد و از ماشین پیاده شد
جونگکوک بود
رانندهای اون ماشین جونگکوک بود
سمت چهمین و سوهو آمد
+" جونگکوک؟ تو اینجا چیکار میکنی؟ "
سوهو" آقای جئون؟ "
_" شما دوتا پیش هم چیکار میکنید؟ "
+" اعم... "
سوهو" رفته بودیم بگردیم، داشتیم برمیگشتیم که ندیدم و رفتم روی خورده شیشهها و تایر رو پاره کرد "
_" چرا داشتید میکشتید؟ "(اَخم)
+" اعم فقط ما نبودیم، لیما و سئولکی هم پیشمون بودن ولی با ماشین خودشون رفتن "
سوهو"الان دیگه میریم تایر رو عوض کردم "
سوهو از روی زمین بلند میشه
لباسش رو میتکونه
روبه جونگکوک میکنه
سوهو" ما دیگه میریم "
سوهو" چهمین بریم "
+" باش "
چهمین داشت میرفت سمت دَر ماشین تا بازش کنه
_" چهمین باهات نمیاد "
جونگکوک سمت چهمین رفت
دستش را گرفت و دنبال خوش کشید و به سمت ماشینش بُرد
دَر ماشین را باز کرد
_" تا اینجا که مراقبش بودی ممنون "
سوهو" ها؟چی؟ "
جونگکوک، چهمین را سوار ماشین کرد
خودش هم سوار شد و حرکت کرد
سوهو" چیشد؟.... جئون عاشق چه مینه؟ "
...........................
+" چرا اینکارو کردی؟ "
_" کدوم کار؟ "
+" همین چیزی که گفتی با کاری که کردی، لیما فکر میکنه عاشقمی حالا سوهو هم حتمی همین فکرو میکنه "
۶.۴k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.