part :18
part :18
(علامت ته + علامت کوک _)
رفتم حموم و وقتی اومدم بیرون یه حوله دور کمرم پیچیدمو افتادم رو تخت اونقدر خسته بودم که حتی نمیتونستم دستمو تکون بدم تو فکر بودم که یهو یادم افتاد امشب قراره جونگ کوک بیادو پیش من بخوابه اون میدونه چجوری خستگی رو از تن من بکشه بیرون بند شدم یه شلوارک تا رو زانو میشکی پوشیدم با یه تیشرت آستین حلقه ای کلاه دار . از اتاق رفتم بیرون تا ببینم کاراشون کی تموم میشه وقتی رسیدم پایین زنا رفته بودن و بقیه هم داشتن میرفتن تا منو دیدن گفتن : قربان ما داریم میریم و اگه میشه آیان رو هم با خودمون ببریم
+چرا اونوقت
×قربان عاخه آیان تنها میمونه گفتیم ببریمش مزاحم شما هم نشه
+اون الان متعلق به منو این عمارته و حق اینکه پاشو بدون من از اینجا بزاره بیرون نداره
××چ..چشم
+حالا اگه کارتون تموم شده میتونید برید تگران آیانم نباشد
×چشم خداحافظ
بعد اینکه اونا رفتن رفتم سمت آشپز خونه دیدم کوک اونجاست داشت غذا میخورد. اونقد کیوت شده بود که یه لحظه ظربان قلبم رو حس نکردم اوخودااااا ازش یه عکس گرفتم مثل این خرگوشا شده بود که دارن تند تند غذا میخورن
+بهبه آقای گرسنه
_عه کی اومدی اینجا
+همین الان
خم شدم و بوسه ای رو لوپاش کاشتم
_قراره من امشب کجا بخوابم ؟!
+خب معلومه (به بغلم اشاره کردم ) اینجا
_ولی تو گفتی امشب مستی و من نباید نزدیکت بیام
+با اون کاری که فیلیکس کرد هرچی خورده بودم پرید الان اصلا مست نیستم
_بزار غذامو بخورم باید دوش بگیرم بعدش میام پیشت
+نمیخواد بیا تو اتاق من میری حموم
_عاخه....
+نترس بابا کاری نمیکنم
_باش
جفتمون باهم زدیم زیر خنده
(علامت ته + علامت کوک _)
رفتم حموم و وقتی اومدم بیرون یه حوله دور کمرم پیچیدمو افتادم رو تخت اونقدر خسته بودم که حتی نمیتونستم دستمو تکون بدم تو فکر بودم که یهو یادم افتاد امشب قراره جونگ کوک بیادو پیش من بخوابه اون میدونه چجوری خستگی رو از تن من بکشه بیرون بند شدم یه شلوارک تا رو زانو میشکی پوشیدم با یه تیشرت آستین حلقه ای کلاه دار . از اتاق رفتم بیرون تا ببینم کاراشون کی تموم میشه وقتی رسیدم پایین زنا رفته بودن و بقیه هم داشتن میرفتن تا منو دیدن گفتن : قربان ما داریم میریم و اگه میشه آیان رو هم با خودمون ببریم
+چرا اونوقت
×قربان عاخه آیان تنها میمونه گفتیم ببریمش مزاحم شما هم نشه
+اون الان متعلق به منو این عمارته و حق اینکه پاشو بدون من از اینجا بزاره بیرون نداره
××چ..چشم
+حالا اگه کارتون تموم شده میتونید برید تگران آیانم نباشد
×چشم خداحافظ
بعد اینکه اونا رفتن رفتم سمت آشپز خونه دیدم کوک اونجاست داشت غذا میخورد. اونقد کیوت شده بود که یه لحظه ظربان قلبم رو حس نکردم اوخودااااا ازش یه عکس گرفتم مثل این خرگوشا شده بود که دارن تند تند غذا میخورن
+بهبه آقای گرسنه
_عه کی اومدی اینجا
+همین الان
خم شدم و بوسه ای رو لوپاش کاشتم
_قراره من امشب کجا بخوابم ؟!
+خب معلومه (به بغلم اشاره کردم ) اینجا
_ولی تو گفتی امشب مستی و من نباید نزدیکت بیام
+با اون کاری که فیلیکس کرد هرچی خورده بودم پرید الان اصلا مست نیستم
_بزار غذامو بخورم باید دوش بگیرم بعدش میام پیشت
+نمیخواد بیا تو اتاق من میری حموم
_عاخه....
+نترس بابا کاری نمیکنم
_باش
جفتمون باهم زدیم زیر خنده
۵.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.