part :17

part :17
ویو تهیونگ (علامت ته + علامت کوک_
علامت بقیه×)
با بی‌میلی از خودم جداش کردم و نشوندمش رو پاهام صورتشو با دستام قاب کردم چشماش قرمز شده بود یه بوسه ای رو پیشونیش زدم و گفتم : نگران نباش الان من پیشتم خب ؟ دیگه هیچکس حتی دختر ها هم حق ندارن بهت نزدیک بشن
بعد اینکه حرفم تموم شد کوک محکم بغلم کرد و ازم جداشد
_لطفا نزار کسی نزدیکم بیاد
+معلومه که نمیزارم تو مال منی (بغلش کردم) تمامت مال منه و کسی حق نداره به اموال کیم تهیونگ دست بزنه
تمام مدت کوک پیشم تو مهمونی وایساده بود و فقط برای آوردن نوشیدنی میرفت تو آشپز خونه که منم خیلی نامحسوس دنبالش میرفتم بعد مهمونی دیگه خیالم راحت بود که کسی کاری به کار کوک نداره
+بچه ها کارتون که تموم شد میتونید برید خونه هاتون حتی نگهبانا و باغبون
×قربان پس .... آیان چیمیشه اونم باید بره ؟
+اوه ... آیان ... اونو یادم رفته بود .... خب چاره ای نیست میمونه اینجا و فردا هم نمیخواد بیاید حالا برید سر کاراتون
××××_چشم (همشون باهم گفتن ) بعد اینکه با هاشون حرف زدم خیالم راحت شد که امشب کوک میتونه پیش خودم بخوابه دل تو دلم نبود که زود تر برن تا بتونم تن پسرمو بغل کنم .