در زندگی همیشه چیزهای کوچکی ست که بتواند خاطرات را زنده ک
در زندگی همیشه چیزهای کوچکی ست که بتواند خاطرات را زنده کند. چیزی که بتواند برای ساعتی تو را درگیر گذشته های دور و نزدیک کند و باعث شود آهی از سر حسرت بکشی. یا لبخندی از بابت یک یادآوری شیرین چهره ات را روشن کند. چیزی به کوچکی یک عکس خانوادگی. یک تصویر قدیمی از خانه ی مادربزرگ به همراه تمام کسانی که روزگاری کنار هم بزرگ شدند و پیر شدند. و همین تصویر ساده چه داستان هایی که با خود به خاطرت نمی آورند! مثل قصه ی شبهای عید که همه ی فامیل طبق یک قانون نانوشته قرار میگذاشتند برای یک دور همی ساده و دلنشین که حتما قبل از غروب همگی آنجا جمع شده باشند که بچه ها به پشت گرمی سایه ی حمایت ان خانه ی امید تا می توانستند شیطنت می کردند و آتش می سوزاندند که مشق های فردا و کارهای مانده فراموش میشد. یک سو عط چای و بخار سماور بلند بود و وسی دیگر حرف ها و سخن های خانوادگی. و نگاه عاشقانه ی مادربزرگ که چه لذتی می برد از دیدن آن جمع و شلوغی خانه. هنوز هم همه دور هم جمع میشویم . کمتر، کم رنگ تر. ، بی صداتر! با یاد کسانی که جایشان خالیست...
رز رضوی
رز رضوی
۳.۰k
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.