part (3) 🫂🖇❤
part (3) 🫂🖇❤
جیمین بالشت ته و تنظیم کردو اونو خوابوند تهیونگ هم خوابید
صبح:/
...
کوک:/
ته و دکتر مرخص کرد و راه افتاد که بریم خوابگاه قرار نبود کسی چیزی بفهمه (منظورش ارمیاس)
رفتیم خوابگاه:/
شوگا:ته خوبی؟؟
ته:اوهوم
جین:چرا چیزی به ما نگفتی؟؟چرا از ما پنهون میکنی؟؟
نامی:اگه اسیب جدی میدیدی چی؟؟
ته:حالا که چیزیم نیس ولن کنین دیگه .. باشه از این به بعد میگم حالا خوب شد؟؟
جیهوپ:بچمو اذیت نکنین خوب ی اشتباهی کرد
جین:باشه بابا .. خوب امروز چیکاره ایم؟؟
کوک:برای استراحت ی هفته وقت داریم ولی جایی نمیریم
ته:چرا؟؟
کوک:خودت میدوکی که دکتر گفت نباید به پات فشاری وارد بشه بخاطر همین هیچ جا نمیریم
ته:اههههه ولی من میخوام برم گردش
شوگا:اشکال نداره بمونه برای بعد
ته:باشه*ناراحت*
جیمین:خب تو برو استراحت کن
ته:ای بابا از دیروز استراحت کردم دیگه بسه
کوک:گیم بزنیم؟؟
ته:عارههههه خیلی خوبه حوصلمم سر نمیره*ذوق*(بچم)
کوک و ته رفتن که بازی کنن
جین:انگار نه انگار دیروز خوب نبود
نامی:*خنده*دیگه دونسنگ ماست دیگه چ کنیم
پسرا از تهیونگ به خوبی مراقبت کردن و اون حالش خوب شد..
پسرا خیلی مراقب همدیگه بودن و همیشه از هم به خوبی مراقبت میکردن و به همدیگه عشق میدادن
این بود داستان ما..🫂🖇❤
مرسی که خوندین💕
اگه هم خوب نشد به بزرگی خودتون ببخشین🫂🖇💕
جیمین بالشت ته و تنظیم کردو اونو خوابوند تهیونگ هم خوابید
صبح:/
...
کوک:/
ته و دکتر مرخص کرد و راه افتاد که بریم خوابگاه قرار نبود کسی چیزی بفهمه (منظورش ارمیاس)
رفتیم خوابگاه:/
شوگا:ته خوبی؟؟
ته:اوهوم
جین:چرا چیزی به ما نگفتی؟؟چرا از ما پنهون میکنی؟؟
نامی:اگه اسیب جدی میدیدی چی؟؟
ته:حالا که چیزیم نیس ولن کنین دیگه .. باشه از این به بعد میگم حالا خوب شد؟؟
جیهوپ:بچمو اذیت نکنین خوب ی اشتباهی کرد
جین:باشه بابا .. خوب امروز چیکاره ایم؟؟
کوک:برای استراحت ی هفته وقت داریم ولی جایی نمیریم
ته:چرا؟؟
کوک:خودت میدوکی که دکتر گفت نباید به پات فشاری وارد بشه بخاطر همین هیچ جا نمیریم
ته:اههههه ولی من میخوام برم گردش
شوگا:اشکال نداره بمونه برای بعد
ته:باشه*ناراحت*
جیمین:خب تو برو استراحت کن
ته:ای بابا از دیروز استراحت کردم دیگه بسه
کوک:گیم بزنیم؟؟
ته:عارههههه خیلی خوبه حوصلمم سر نمیره*ذوق*(بچم)
کوک و ته رفتن که بازی کنن
جین:انگار نه انگار دیروز خوب نبود
نامی:*خنده*دیگه دونسنگ ماست دیگه چ کنیم
پسرا از تهیونگ به خوبی مراقبت کردن و اون حالش خوب شد..
پسرا خیلی مراقب همدیگه بودن و همیشه از هم به خوبی مراقبت میکردن و به همدیگه عشق میدادن
این بود داستان ما..🫂🖇❤
مرسی که خوندین💕
اگه هم خوب نشد به بزرگی خودتون ببخشین🫂🖇💕
۴۵.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.