شراب سرخ پارت ۶۵
شراب سرخ پارت ۶۵
#red_wine🍷 #red_wine🍷
بل:اما گفتن خودشون میرن بعد یک نفر رو میفرستن که بیاد وسایلشون رو ببره..
که وسایلشو ببره...عجب! زهر خودشو ریخته حالا هم جیم کنه بره..چه خوش خیال بود این زن
اگه من گذاشتم اسمم کیم تهیونگ نیست..
این کار تاوان داره..سختم تاوان میپردازی جنی..
منتظرم باش!!!
به دفتر کارم رفتم و با جیمین تماس گرفتم بعد برقراری تماس بدون مقدمه گفتم: جنی رو فورا برام پیدا کن جیمین.
شوکه شدن جیمین از پشت تلفن معلوم بود:چیزی شده داداش؟
با غضب چنگی به موهایم زدم و گفتم:جنی سعی کرده با مرگ موش ا.ت رو بکشه .. فقط برام پیداش کن جیمین..او زنیکه رو من زنده میخوام!
+خوبه جیمین نگران نباش به موقعه رسیدم ، خطر از بیخ گوشمون رد شد.. فقط هر چه سریعتر اونو میخوام پیداش کن و بیارش پیش من!
بدون اینکه منتظر جوابی از طرف جیمین باشم تماس را قطع کردم.
فقط بخاطر تههورا بود که گذاشتم تا الان زنده بمونی اما توعه مار صفت حتی لیاقت نفس کشیدن هم نداری!
تقریبا بعد یک ساعتی جیمین باهام تماس گرفت:کیم گرفتیمش کجا بیارمش..؟
جیمین سرعت عملش معرکه بود تو گرفتن حرومزاده ها حرف نداشت..
پوزخندی زدم :افرین پسر... بیارش انبار!تماسو قطع کردم که نامجون گفت:میخوای باهاش چیکار کنی؟
انگشتم را به حالت بازی روی تیزی خنجر کشیدم و گفتم:خودت چی فکر میکنی؟
نامجون تکیهاش را از دیوار گرفت و گفت:اما قبلش اینو یادت بندازم اون مادر تههوراست!
نیش خندی به برادرم زدم و گفتم:دقیقا بخاطر همینه تا الان زندست..جنی دست روی بد کسی ایندفعه گذاشته..جای ببخش نیست برادر من!
او هیچ من را درک نمیکرد نمیدانست در آن بیست دقیقه ای که گذشت چه فشاری روی من بود چقدر اضطراب و استرس کشیدم تا اسیبی به ا.ت نرسد..
بعد یک ربع جیمین با جنی و جک وارد اتاق شد..
جنی تک خندهای کرد و گفت: تسلیت میگم کیم..خرگوش کوچولوت به ستاره ها پیوست..
پس جنی درواقع دیشب تو خونه بوده و متوجه رابطه من با ا.ت شده ، همین اینقدر او را حریص برای کشتن ا.ت کرده بود.
شوکه شد!
جنی هل کرده گفت:یع..یعنی چی؟چی میگی کیم؟
به سویش خیلی نرم قدم برداشتم و گفتم:یعنی دختر من صحیح و سالمه .. فکر کردی میزارم توعه انگل بهش آسیب بزنی .. به دختر من!
#red_wine🍷 #red_wine🍷
بل:اما گفتن خودشون میرن بعد یک نفر رو میفرستن که بیاد وسایلشون رو ببره..
که وسایلشو ببره...عجب! زهر خودشو ریخته حالا هم جیم کنه بره..چه خوش خیال بود این زن
اگه من گذاشتم اسمم کیم تهیونگ نیست..
این کار تاوان داره..سختم تاوان میپردازی جنی..
منتظرم باش!!!
به دفتر کارم رفتم و با جیمین تماس گرفتم بعد برقراری تماس بدون مقدمه گفتم: جنی رو فورا برام پیدا کن جیمین.
شوکه شدن جیمین از پشت تلفن معلوم بود:چیزی شده داداش؟
با غضب چنگی به موهایم زدم و گفتم:جنی سعی کرده با مرگ موش ا.ت رو بکشه .. فقط برام پیداش کن جیمین..او زنیکه رو من زنده میخوام!
+خوبه جیمین نگران نباش به موقعه رسیدم ، خطر از بیخ گوشمون رد شد.. فقط هر چه سریعتر اونو میخوام پیداش کن و بیارش پیش من!
بدون اینکه منتظر جوابی از طرف جیمین باشم تماس را قطع کردم.
فقط بخاطر تههورا بود که گذاشتم تا الان زنده بمونی اما توعه مار صفت حتی لیاقت نفس کشیدن هم نداری!
تقریبا بعد یک ساعتی جیمین باهام تماس گرفت:کیم گرفتیمش کجا بیارمش..؟
جیمین سرعت عملش معرکه بود تو گرفتن حرومزاده ها حرف نداشت..
پوزخندی زدم :افرین پسر... بیارش انبار!تماسو قطع کردم که نامجون گفت:میخوای باهاش چیکار کنی؟
انگشتم را به حالت بازی روی تیزی خنجر کشیدم و گفتم:خودت چی فکر میکنی؟
نامجون تکیهاش را از دیوار گرفت و گفت:اما قبلش اینو یادت بندازم اون مادر تههوراست!
نیش خندی به برادرم زدم و گفتم:دقیقا بخاطر همینه تا الان زندست..جنی دست روی بد کسی ایندفعه گذاشته..جای ببخش نیست برادر من!
او هیچ من را درک نمیکرد نمیدانست در آن بیست دقیقه ای که گذشت چه فشاری روی من بود چقدر اضطراب و استرس کشیدم تا اسیبی به ا.ت نرسد..
بعد یک ربع جیمین با جنی و جک وارد اتاق شد..
جنی تک خندهای کرد و گفت: تسلیت میگم کیم..خرگوش کوچولوت به ستاره ها پیوست..
پس جنی درواقع دیشب تو خونه بوده و متوجه رابطه من با ا.ت شده ، همین اینقدر او را حریص برای کشتن ا.ت کرده بود.
شوکه شد!
جنی هل کرده گفت:یع..یعنی چی؟چی میگی کیم؟
به سویش خیلی نرم قدم برداشتم و گفتم:یعنی دختر من صحیح و سالمه .. فکر کردی میزارم توعه انگل بهش آسیب بزنی .. به دختر من!
۱.۷k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.