شراب سرخ پارت ۶۷
شراب سرخ پارت ۶۷
#red_wine🍷 #red_wine🍷
حرفش را قطع کردم :جای بدی نمیرم بل میرم پیش خودش باید باهاش حرف بزنم..راننده هم که باهام هست میتونی موقعیتمو از طریق او چک کنی.
بل مخالفتی نکرد و رفت تا به راننده اطلاع دهد.
بعد پوشیدن لباسم سمت اینه رفتم و باندپیچی دور سرم را باز کردم
با موهایم روی زخمم را پوشاندم تا دیده نشود..
یک حسی بهم میگفت برش دارم ممکن است امروز بدردم بخورد..بهرحال کیم به من تلفن همراه نداده بود اونم بخاطر اینکه نتونم با پدرم تماسی داشته باشم یا فکر فرار به سرم رجوع کند..
بل:خانم راننده منتظرتونه.
راننده حرکت کرد و طی مسیر پرسید: خانم، گفتن میخواید برید پیش اقا ، اقا الان انبار هستن ببرمتون اونجا؟
اخه کدوم رفتار؟
یا از رابطم با کیم برات بگم؟
دومین پیام را باز کردم:کیم لعنتی اذیتت میکنه؟مگه نه؟ حتما با جون اطرافیانت تهدیدت کرده..من میدونم اون ادم خوبی نیست درموردش دیشب تحقیق کردم .. تو پیش ادم خطرناکی هستی ا.ت!
خطرناک! شاید.... اما من با او جز امنیت چیز دیگری تجربه نکرده بودم.
سومین پیام:هر موقع وضعیت رو مناسب دیدی بهم زنگ بزن یا حداقل پیام بده ادرس محل قرار رو بهت میگم.روی من حساب کن ا.ت...شاید ما شروع خوبی نداشتیم اما میتونیم پایان قشنگی داشته باشیم.
جئون واقعا در مقابل کیم مرد رمانتیکی به حساب میامد!
ولی من باز هم نمیتونستم اونو درگیر زندگی خودم کنم..
حالا که همه چیز بین من و کیم خوب بود نمیتونستم خرابش کنم نمیخواستم دیگر جواب جئون را بدهم..
تصمیم گرفتم در اولین فرصت از شر مبایلی که جونگکوک بهم داده بود خلاص شوم..
دلم نمیخواست کیم را نسبت به خودم بد بین کنم.
ماشین جلوی ساختمانی متوقف شد، راننده گفت:خانم رسیدیم..
به در چشم دوختم و خواستم در را باز کنم که از پشت در متوجه ناله جنی شدم:منو بکش کیم چرا منتظری..من حتی اگه بازم به دنیا بیام اون هرزه توی خونتو میکشم اما اینسری منتظر نمیمونم سم اونو بکشه..
جیغ زد:خودم ... خودم با دستای خودم نفسشو میگیرم داغشو به دلت میزارم.
از نفرتی که از من تو صدای جنی موج میزد تنم لرزید.. اوچه وقیحانه در مورد مرگ کسی حرف میزد کشتن یک انسان برای او اینقدر عادی بود..
صدای خشن کیم به گوشم رسید:اما من طوری سلاخیت میکنم جنی که بگی چه گوهی خوردم بدنیا اومدم ، چه گوهی خوردم با کیم در افتادم..لعنت به روزی بفرستی که منو دیدی..
کیم با خشونت داد کشید:حتی پسماندت رو برای کفتار های نمیزارم جنی...زیر دستام تیکه تیکهات میکنم و بدنتو می سوزونم..
#red_wine🍷 #red_wine🍷
حرفش را قطع کردم :جای بدی نمیرم بل میرم پیش خودش باید باهاش حرف بزنم..راننده هم که باهام هست میتونی موقعیتمو از طریق او چک کنی.
بل مخالفتی نکرد و رفت تا به راننده اطلاع دهد.
بعد پوشیدن لباسم سمت اینه رفتم و باندپیچی دور سرم را باز کردم
با موهایم روی زخمم را پوشاندم تا دیده نشود..
یک حسی بهم میگفت برش دارم ممکن است امروز بدردم بخورد..بهرحال کیم به من تلفن همراه نداده بود اونم بخاطر اینکه نتونم با پدرم تماسی داشته باشم یا فکر فرار به سرم رجوع کند..
بل:خانم راننده منتظرتونه.
راننده حرکت کرد و طی مسیر پرسید: خانم، گفتن میخواید برید پیش اقا ، اقا الان انبار هستن ببرمتون اونجا؟
اخه کدوم رفتار؟
یا از رابطم با کیم برات بگم؟
دومین پیام را باز کردم:کیم لعنتی اذیتت میکنه؟مگه نه؟ حتما با جون اطرافیانت تهدیدت کرده..من میدونم اون ادم خوبی نیست درموردش دیشب تحقیق کردم .. تو پیش ادم خطرناکی هستی ا.ت!
خطرناک! شاید.... اما من با او جز امنیت چیز دیگری تجربه نکرده بودم.
سومین پیام:هر موقع وضعیت رو مناسب دیدی بهم زنگ بزن یا حداقل پیام بده ادرس محل قرار رو بهت میگم.روی من حساب کن ا.ت...شاید ما شروع خوبی نداشتیم اما میتونیم پایان قشنگی داشته باشیم.
جئون واقعا در مقابل کیم مرد رمانتیکی به حساب میامد!
ولی من باز هم نمیتونستم اونو درگیر زندگی خودم کنم..
حالا که همه چیز بین من و کیم خوب بود نمیتونستم خرابش کنم نمیخواستم دیگر جواب جئون را بدهم..
تصمیم گرفتم در اولین فرصت از شر مبایلی که جونگکوک بهم داده بود خلاص شوم..
دلم نمیخواست کیم را نسبت به خودم بد بین کنم.
ماشین جلوی ساختمانی متوقف شد، راننده گفت:خانم رسیدیم..
به در چشم دوختم و خواستم در را باز کنم که از پشت در متوجه ناله جنی شدم:منو بکش کیم چرا منتظری..من حتی اگه بازم به دنیا بیام اون هرزه توی خونتو میکشم اما اینسری منتظر نمیمونم سم اونو بکشه..
جیغ زد:خودم ... خودم با دستای خودم نفسشو میگیرم داغشو به دلت میزارم.
از نفرتی که از من تو صدای جنی موج میزد تنم لرزید.. اوچه وقیحانه در مورد مرگ کسی حرف میزد کشتن یک انسان برای او اینقدر عادی بود..
صدای خشن کیم به گوشم رسید:اما من طوری سلاخیت میکنم جنی که بگی چه گوهی خوردم بدنیا اومدم ، چه گوهی خوردم با کیم در افتادم..لعنت به روزی بفرستی که منو دیدی..
کیم با خشونت داد کشید:حتی پسماندت رو برای کفتار های نمیزارم جنی...زیر دستام تیکه تیکهات میکنم و بدنتو می سوزونم..
۱.۸k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.