ویو آت

ویو آت
دلم درد میکرد حس خیلی عنی بود حتی نزاشت ار..ضا بشم بعد ۳۰‌مین از حموم در اومدم صدای شلیک میومد رفتم پایین دیدم سوجین غرق خون رو زمین و تهیونگ هم دستش تفنگ هست و مدام شلیک می‌کنه
ته این برا خیانت...این برا اون عکس...این
آت تهیو...ارب.. ارباب لط... لطفاً دیگه...ب..بسه
ته دل توهم تنبیه میخواد نه؟
آت من...
که اومد و دستم و کشید و برد تو همون سلول لعنتی
آت نرو خواهش میکنم
ته فعلا اعصاب ندارم آروم شدم درت میارم
و بعد رفت و منم شروع کردم به گریه کردن
دو هفته بعد
ویو ته
من رفتم ماموریت و یادم رفت آت و دربیارم و کلیدش فقط دست من بود و اجوما هم فقط می‌تونست از یه جای کوچیک بهش غذا بده بالاخره تونستم برگردم که صدای جیغ شنیدم و اجوما رفتم سمت زیر زمین آت که آت داشت جیغ میکشید و هزیون می‌گفت
_منو مسموم نکنین من روانی نیستم جیغ
$دخترم آروم باش
_ازتون متنفرم از کیم تهیونگ متنفرم از تیمارستان متنفرم منو ولم کنید بزارید برم مگه من چیکارتون کردم که باید زندانی باشم ها (بغض)

خیلی حرفاش ناراحتم کرد ولی رفتم و قفل باز کردم که یه لیوان پرت کرد و خورد تو صورتم و ازش خون اومد

ته پرنسس خوبی
آت من نمیخوام پرنسس تو باشم تو بدترین ارباب دنیایی من ازت متنفرم
ته پاشو بریم
پارت هدیه
دیدگاه ها (۰)

_دست از سرم بردار دیگه ولم کن لعنتی بزار برم بهم تجا...وز کر...

ویو آتجایو رو بغل کردم و فشار دادم جوری که فک کنم نفسش بند ا...

۳۰۰ تایی شدنمون مبارکککککک تبریک نمیگین؟؟فردا براتون کلی پار...

یه هیتر مادر...خراب برینین بهش و همه پستاشو گزارش کنید و بلا...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط