دست از سرم بردار دیگه ولم کن لعنتی بزار برم بهم تجاوز
_دست از سرم بردار دیگه ولم کن لعنتی بزار برم بهم تجا...وز کردی دخترونگیم و گرفتی چی میخوای از من
+ باشه پس خودم میرم
_گمشو دیگه نمیخوام ببینمت
+ ببین قرارع جنازه خانوادتو برات بیارم اگه یکبار دیگه دهنتو باز کنی جدی
_,برووو
ویو تهیونگ
رفتم و درو قفل کردم که جنی اومد سمتم
@ات کجاست تهیونگ آزادش کردی
+ نه نمیزارم بره
@ولی خودت...
+ همین که گفتم جین کجاست
@پایین... ناراحت
+ توهم ناراحت نباش بخاطر آت
@اوم..باشه راستی آت کجاست
+ تو انبار...
@ولی بهم گفت فوبیا داره
+ اوهوم ولی باید ادب بشه
@به جایو وابسته شده میشه جایو و براش ببرم
+ آره تو اتاقشه انبارم میشناسی
ویو جنی
ته رفت پایین و منم رفتم و سمت اتاق آت ،جایو رو برداشتم و بردم جلو در انبار و گذاشتم تو اون سوراخ غذا که از اونجا دیدم ات داره گریه میکنه و جایو رفت سمت آت و لیسش زد آت جایو رو بغل کرد و منو دید
_ممنونم جنی بغض و گریه
@اوم... متاسفم که نتونستم کاری کنم برات
_عیبی نداره فرار میکنم اون موقع برات جبران میکنم
@باشه من برم
_خدافظ
@بای
+ باشه پس خودم میرم
_گمشو دیگه نمیخوام ببینمت
+ ببین قرارع جنازه خانوادتو برات بیارم اگه یکبار دیگه دهنتو باز کنی جدی
_,برووو
ویو تهیونگ
رفتم و درو قفل کردم که جنی اومد سمتم
@ات کجاست تهیونگ آزادش کردی
+ نه نمیزارم بره
@ولی خودت...
+ همین که گفتم جین کجاست
@پایین... ناراحت
+ توهم ناراحت نباش بخاطر آت
@اوم..باشه راستی آت کجاست
+ تو انبار...
@ولی بهم گفت فوبیا داره
+ اوهوم ولی باید ادب بشه
@به جایو وابسته شده میشه جایو و براش ببرم
+ آره تو اتاقشه انبارم میشناسی
ویو جنی
ته رفت پایین و منم رفتم و سمت اتاق آت ،جایو رو برداشتم و بردم جلو در انبار و گذاشتم تو اون سوراخ غذا که از اونجا دیدم ات داره گریه میکنه و جایو رفت سمت آت و لیسش زد آت جایو رو بغل کرد و منو دید
_ممنونم جنی بغض و گریه
@اوم... متاسفم که نتونستم کاری کنم برات
_عیبی نداره فرار میکنم اون موقع برات جبران میکنم
@باشه من برم
_خدافظ
@بای
- ۶.۳k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط