تک پارتی فلیکس

پارت ۲

ویو نانا: تلفن رو قطع کردم به ساعت نگاه کردم دیدم ۲ ساعت وقت دارم گفتم برم بخوابم که وقتی رفتم روی تخت دراز کشیدم هر کاری میکردم خوابم نمیبرد چون میخواستم بدونم چرا فلیکس انقدر مهمه اخه خانوادی اون ادم های معروفی هستن ولی فلیکس که کاری نکرده پس چرا معروفه (خواهرم خب قیافه داره)
طولی نکشید که یه ساعت گذشت بلند شدم از یخچال یه سیب برداشتم خوردم آرایش کردم و از کمد بهترین لباسم رو برداشتم(لباس نانا توی اسلاید ۲گذاشتم)
احساس میکردم خوشگل ترین دختر دنیا شدم بعد جیسوک زنگ زد و من رفتم دم در که جیسوک گفت
جیسوک: تو کجاییی بدو بریم دیرمون میشه.
نانا: باشه، بریم
راوی: خلاصع این دو دوست مثل چی دویدن و رسیدن دم در کارائوکه که جین هو و دوست پسرش رو دیدن رفتن احوالپرسی کردن دیدن که فلیکس و دوستاش نیومدن رفتن توی اتاق نشستن و منتظرشون موندیم
نانا: تا بقیه بیان من میرم دستشویی
جیسوک و جین هو: باشه برو و سریع بیا
نانا: باشه
ویو نانا: رفتم دستشویی و کارم رو هم انجام دادم و وقتی از دستشویی پام رو گذاشتم بیرون چند قدمی برنداشتم که چندتا پسر جلو گرفتن
نانا: لطفا برین کنار(پسره جلوش وایمیسته) یااا تو نشنیدی گفتم برو کنار
ویو نانا: وقتی به چشم هاشون نگاه کردم فهمیدم میخوان باهام چیکار کنن داشتم اشهدم رو میخوندم که به یه چیزی خوردم یه دستی رو شونم حس کردم وقتی پشتم رو نگاه کردم جین هو رو دیدم
نانا: جین هو ت.. تو اینجا چیکار میکنی؟
جین هو: دیدم نیومدی نگرانت شدیم اومدم دنبالت خداروشکر پیدات کردم بیا بریم پیش بقیه
نانا: بقیه؟ مگه فلیکس و دوستاش اومدن؟
جین هو: اره و منتظر ما هستن
راوی این دونفر با سرعت میگ. میگ رفتن توی اتاق و احوال پرسی کردن و جشن رو اغاز کردن
ذهن نانا: چرا وقتی به لی سلام کردم جواب منو نداد خیلی بی ادب بود(داداش فلیکس جوابت رو بده کلک و پرات فر میخورن)
جیسوک: نانا.، نانا، نانا، ناناااااااا
نانا: بله
جیسوک: کجای؟
نانا: همینجام، بچه ها میاین بریم شهربازی
جیسوک: من موافقم شماچی؟
بقیه به جز فلیکس: ما هم موافقیم
ویو نانا: همه راه افتادیم سمت شهر بازی وقتی رسیدیم شهر بازی جین هو و دوست پسرش رفتن با هم دیگه گردش فقط فلیکس و من و جیسوک +دوستای فلیکس مونده بودن که جیسوک برای اینکه بختش باز بشه میگه بریم اون وسیله رو سوار شیم(اسم وسلیه دیسکو بنگ بنگ هست توی گوگل سرچ کنی میاد) همه موافقت کردن رفتن نشستیم
من کنار جیسوک نشسته بودم بعد یکی ازم خواست که اونجا بشینه و من بلند شدم از بخت بد من وسیله راه افتاد و من دنبال جا میگشتم که یهو زارت میفتم بغل فلیکس
نانا: ببخشید

برای گذاشتن پارت بعدی ۱۰ تا لایک🌹
دیدگاه ها (۱۳)

سناریو

سناریو

تک پارتی فلیکس

تک پارتی فلیکس

my dad فصل ۲Part:30ویو فلیکس:تقریبا دو سه ساعتی میشد که هیون...

Police and lovePt15ویو مینهو سه تا پیام آخرش مال همین دیروزه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط