تو گیر و دار پیدا تردن ماشین برای رفتن به نجف بودیم که صد

تو گیر و دار پیدا تردن ماشین برای رفتن به نجف بودیم که صدای یه پسر که داد می زد کوت صلواتی...نظرمون رو جلب کرد تصمیم گرفتیم به کوت بریم از کوت به نجف بریم غافل از اینکه این تریلی مسیر سفر ما رو تغییر میده...
دیدگاه ها (۱)

تو تریلی که نشستیم حرکت کردیم ...گفتند یه روستا قبل از کوته ...

اسم روستای که توش اسکان پیدا کردیم جصان بود بعد از استراحت ص...

نکته هی که باید بگم اربعین جایی خانم ها نیست چه سر مرز که زی...

دقیقه نود کارمون درست شد و راهی مهران شدیم ازدحام جمعیت بی د...

آغوش گرم پارت ۱:اون روز جیمین با شوگا دعواش شده بود برای همی...

black flower(p,252)

﴿ برده ﴾ part ۲ با پنجه بوکس تو دستش پشته گردنش را خاروند بل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط