میخواست تمام دلخوشی هایم را از من بگیرد

میخواست تمام دلخوشی هایم را از من بگیــرد
دلخوشی هایم چند عکس است و فیلم و چند صدا !
با کلی نوشته
میخواست به زور یادگاری هایم را پاک کند .
می خواست تمام هستیم را ببرد
همیشه گفته ام می نویسم ,شاید روزی در آغوشش باهم بخوانیمشان و بخندیم
#بازوهایش
امـّا امشب گفت که روزی نیس برای باهم بودنمان
حتی در حد دوست !
بیش از پیش تنهایم و بیش از پیش عاشق .
می خواست عاشق نباشم ...اما عشق خاصیت من است
چونکه به آب بگویی خیس نباش
خیس نباشد که آب نیست ...عاشق نباشم که نیستــم !
نمینویسم ادامه اش را ... همین برای سیل اشکهایـم کافیست
تنها کاش روزی جرمم را بفهمـم !
خداوندا به کدام جرم در این موقع ما را کنار هم گذاشتی و باز مابقی راه را جدا !
او عشقی دوطرفه دارد و من میسوزم از عشق !

#ف_رحیمی


#عشق
شنبه
01.12.1394
03:14
دیدگاه ها (۱)

پس از مدت ها قلم در دست و می نویسم ...روزگاری شعر می سرودم ...

غم نامه ها نباید نوشت ...غم را باید گوشه دل پنهان کرد ...بای...

گاهی برای نوشتت بهانه لازم استبهانه ای بزرگتراز یک احساس ساد...

دیگــر مرا توان نوشتن نیست ...اویــی که باید نیست !دور شده ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط