ای قلم امشب تو یاری کن کمی
ای قلم امشب تو یاری کن کمی
حس و حالم را بهاری کن کمی
حرفهایی با تو دارم ای قلم
شِکوه ها را بُردباری کن کمی
روزِگارِ لعنتی جانم گرفت
بس که تابم داده کاری کن کمی
من پُر از آهم ؛ کلام از عشق گو
غُصه را امیدواری کن کمی
باده نوشی نیست ؛ جامم پُر کند
بزمِ غم را غمگُساری کن کمی
تا که چرخی میزند رقصِ قلم
حالِ شعرم شهریاری کن کمی
حاجتِ عاشق وصال است و وصال
راهِ مقصد گُلگزاری کن کمی
حس و حالم را بهاری کن کمی
حرفهایی با تو دارم ای قلم
شِکوه ها را بُردباری کن کمی
روزِگارِ لعنتی جانم گرفت
بس که تابم داده کاری کن کمی
من پُر از آهم ؛ کلام از عشق گو
غُصه را امیدواری کن کمی
باده نوشی نیست ؛ جامم پُر کند
بزمِ غم را غمگُساری کن کمی
تا که چرخی میزند رقصِ قلم
حالِ شعرم شهریاری کن کمی
حاجتِ عاشق وصال است و وصال
راهِ مقصد گُلگزاری کن کمی
- ۳.۷k
- ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط