ای دل مرا ببخش امیدت بر آب شد

ای دل مرا ببخش! امیدت بر آب شد
دریای عشق در نظرت چون سراب شد
نقشِ بر آب شد همه ی آرزوی تو
مانند حجمِ خالی و‌ پوچِ حباب شد
قصدم سرودن غزلی عاشقانه بود
شعرم چکیده ی غم و رنجی مذاب شد
تصویر باورم که شکست از هجوم درد
بر روی واژه های سکوتم خراب شد
عمری به انتظار ، شب و‌روز من گذشت
آغوش عاشقانه ، خیالات و خواب شد
رازی که برملا شده بر دار آرزو
با خاطرات خط خطی ام بی حساب شد
از او چه ماند؟ از تب عشقش؟ برای من
جز عکس کهنه ای که به دیوار، قاب شد
تقصیر کیست؟! من ! تو ! و یا عشق؟ یاد او_
شأن نزول آیه ی درد و عذاب شد
دیدگاه ها (۷)

شِکوِه ها از دلبر نامهربان داریم مابر دل از هجران او آتشفشان...

شکسته ام برو...!از من دگرچه میخواهیاز آه سرد دل و بغض تر چ...

ای قلم امشب تو یاری کن کمیحس و حالم را بهاری کن کمیحرفهایی ب...

عشق،هرجا رو کند آنجا خوش استگر به دریا افکند دریا خوش استگر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط