𝐁𝐞𝐭𝐫𝐚𝐲𝐚𝐥 𝐨𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐜𝐨𝐧𝐝𝐢𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐰𝐡𝐚𝐭³
𝐁𝐞𝐭𝐫𝐚𝐲𝐚𝐥 𝐨𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐜𝐨𝐧𝐝𝐢𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐰𝐡𝐚𝐭³
که درو باز کردم با صحنه ای که دیدم
واقعا ناراحت شدم، لبخندم دندون نمام
تبدیل شده بود به خنده تلخ.
آروم کیک رو از جیهوپی که تعجب کرده بود
گرفتم و با همون لبخند تلخ
به سمت تهیونگی که کمر یه دختر رو گرفته بود
رفتم و کیک رو جلوش اوردم و آروم شمع رو فوت
کردم!
و اروم در گوشش لب زدم.
+یادت باشه دل دختری که دوست داشت رو شکوندی
کیم تهیونگ اما لطف رو مگه با لطف جواب نمیدن؟
پس تا بعد به امید دیدار "آروم در گوشه تهیونگ"
کیفمو بر داشتم و رفتم داخل حیاط عمارت
سوییچ ماشین رو برداشتم از داخل کیفم و
ماشینرو روشن کردم
رفتم سمت ساحل
ساحل خیلی زیبابود!
بیشتر از صبح زیبا بود!
رفتم روی شن نشستم و دوتا پام رو بغل کردم
و شروع کردم به گریه کردن
واقعا دردش سنگین بود
مینسو احمق!
چرا فکر کردی نمیتونه این کار رو باهات کنه!
مگه مثله تو عاشق بود؟
مگه مثله تو دنیارو یه طور دیگه میدید؟
مگه مثله تو سختی کشیده بود؟
مگه مثل تو بود اصلا؟!
دیگه گریع بسه من به خودم قول میدم
دیگه گریه نکنم واسه کسی که ارزشش رو نداره!
سوییچ رو برداشتم و رفتم به سمت فرودگاه
واقعا میخواستم از این کشور برم واقعا دیگه نمیتونم
بمونم با اینکه فقط یه کیف داشتم ولی همونم خوب بود چون نمیخواستم برگردم، بیلیتی که برای تایلند گرفته بودم رو با پاسورت رو تحویل دادم و بعدش که مهر خروج خورد برداشتم و رفتم نشستم تو هوا پیما
و بعد چند مین هوا پیما بلند شد!...
²⁰ 𝐲𝐞𝐚𝐫𝐬 𝐥𝐚𝐭𝐞𝐫
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دید اعتماد با مینسو چیکار کرد!
خرابش کرد!
ازش یه آدم بد ساخت!
مینسویی که حتی دوست نداشت کسی زجر بکشه،
الان به راحتی آدمایی که اون بالا بالا ها بودن رو زمین میزنه به خاطر منفعت خودش؟!
مینسویی که از بوی الکل متنفر بود،
حتی اصلا دوست نداشت شیشه شو ببینه،
الان هرجا میره یه شراب 𝐁𝐨𝐫𝐝𝐞𝐚𝐮𝐱سفارش میده؟
همونجور که تهیونگ عوض شده بود مینسو هم
خودشو عوض کرد!
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-
*مایل به حمایت؟*
که درو باز کردم با صحنه ای که دیدم
واقعا ناراحت شدم، لبخندم دندون نمام
تبدیل شده بود به خنده تلخ.
آروم کیک رو از جیهوپی که تعجب کرده بود
گرفتم و با همون لبخند تلخ
به سمت تهیونگی که کمر یه دختر رو گرفته بود
رفتم و کیک رو جلوش اوردم و آروم شمع رو فوت
کردم!
و اروم در گوشش لب زدم.
+یادت باشه دل دختری که دوست داشت رو شکوندی
کیم تهیونگ اما لطف رو مگه با لطف جواب نمیدن؟
پس تا بعد به امید دیدار "آروم در گوشه تهیونگ"
کیفمو بر داشتم و رفتم داخل حیاط عمارت
سوییچ ماشین رو برداشتم از داخل کیفم و
ماشینرو روشن کردم
رفتم سمت ساحل
ساحل خیلی زیبابود!
بیشتر از صبح زیبا بود!
رفتم روی شن نشستم و دوتا پام رو بغل کردم
و شروع کردم به گریه کردن
واقعا دردش سنگین بود
مینسو احمق!
چرا فکر کردی نمیتونه این کار رو باهات کنه!
مگه مثله تو عاشق بود؟
مگه مثله تو دنیارو یه طور دیگه میدید؟
مگه مثله تو سختی کشیده بود؟
مگه مثل تو بود اصلا؟!
دیگه گریع بسه من به خودم قول میدم
دیگه گریه نکنم واسه کسی که ارزشش رو نداره!
سوییچ رو برداشتم و رفتم به سمت فرودگاه
واقعا میخواستم از این کشور برم واقعا دیگه نمیتونم
بمونم با اینکه فقط یه کیف داشتم ولی همونم خوب بود چون نمیخواستم برگردم، بیلیتی که برای تایلند گرفته بودم رو با پاسورت رو تحویل دادم و بعدش که مهر خروج خورد برداشتم و رفتم نشستم تو هوا پیما
و بعد چند مین هوا پیما بلند شد!...
²⁰ 𝐲𝐞𝐚𝐫𝐬 𝐥𝐚𝐭𝐞𝐫
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دید اعتماد با مینسو چیکار کرد!
خرابش کرد!
ازش یه آدم بد ساخت!
مینسویی که حتی دوست نداشت کسی زجر بکشه،
الان به راحتی آدمایی که اون بالا بالا ها بودن رو زمین میزنه به خاطر منفعت خودش؟!
مینسویی که از بوی الکل متنفر بود،
حتی اصلا دوست نداشت شیشه شو ببینه،
الان هرجا میره یه شراب 𝐁𝐨𝐫𝐝𝐞𝐚𝐮𝐱سفارش میده؟
همونجور که تهیونگ عوض شده بود مینسو هم
خودشو عوض کرد!
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-
*مایل به حمایت؟*
۲.۸k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.