دلم خوش بود
دلم خوش بود
به احوال پرسی های گاه و بیگاهش
که مثلا :
« سلام ، حال شما ؟ »
که بنویسم :
« خوبم »
و در دل بگویم :
مگر می شود تو باشی و خوب نباشم ..
حال من با تو عالیست ..
دلم خوش بود
به شب بخیرهای پُر مهرش
که مثلا :
« شب بخیر ، خوب بخوابی »
که بنویسم :
« همچنین »
و در دل بگویم :
تو که باشی خوب می خوابم آرام جانم ..
دلم خوش بود
به همین دلخوشی های اندک ..
حالا نه از احوال پرسی های گاه و بیگاه خبری هست
و نه از شب بخیرهای پُر مهر ..
من مانده ام و من :)
و خاطراتی که پشت پلک چشمانم رژه می روند ..
تو را به خدا
ناغافل
وارد زندگی کسی نشوید ..
احساسش را به بازی نگیرید ..
و تنهایی اش را از هم نپاشید ..
دل های شیشه ای را سنگ نزنید ..
مرهم اگر نمی شوید زخم نزنید ..
#محمد
۹ اسفند۹۵
به احوال پرسی های گاه و بیگاهش
که مثلا :
« سلام ، حال شما ؟ »
که بنویسم :
« خوبم »
و در دل بگویم :
مگر می شود تو باشی و خوب نباشم ..
حال من با تو عالیست ..
دلم خوش بود
به شب بخیرهای پُر مهرش
که مثلا :
« شب بخیر ، خوب بخوابی »
که بنویسم :
« همچنین »
و در دل بگویم :
تو که باشی خوب می خوابم آرام جانم ..
دلم خوش بود
به همین دلخوشی های اندک ..
حالا نه از احوال پرسی های گاه و بیگاه خبری هست
و نه از شب بخیرهای پُر مهر ..
من مانده ام و من :)
و خاطراتی که پشت پلک چشمانم رژه می روند ..
تو را به خدا
ناغافل
وارد زندگی کسی نشوید ..
احساسش را به بازی نگیرید ..
و تنهایی اش را از هم نپاشید ..
دل های شیشه ای را سنگ نزنید ..
مرهم اگر نمی شوید زخم نزنید ..
#محمد
۹ اسفند۹۵
۲۲۳
۰۹ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.