part : 1
part : 1
ویو تهیونگ (علامت ته علامت کوک _)
صدای داد و بیداد میومد. رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم پنج شیشتا تا پسر قلدر داشتن دوتا پسر مظلوم رو کتک میزدند. تصمیم گرفتم گوشیمو بردارم و از اون دعوا فیلم بگیرم شاید به دردم بخوره.
راوی (پدر مادر دوسان جونگ کوک رو مقصر میدونند و اونو به زندان انداختن)
"در دادگاه"
ویو جونکوک
نشسته بودم و کاری انجام نمی دادم چون اونا حرف منو قبول نداشتن فقط خدا خدا میکردم که کسی بیاد و منو از این جهنم دره ببره که یهو در باز شد. یکی باصدای جذابی گفت:من به نفعش شها دت میدم. چشای همه گرد شد. اومد جلو تر گفت :من مدرک دارم که این پسر بی گناه.
همه بالای سرشون علامت تعجب بود. گوشیش رو در اورد و فیلمی رو به قاضی نشونداد. مثل اینکه فیلم گرفته بود.
ویو ته
برگشتمو اون پسر بی گناه رو نگا کردم چه خوشگل بود چشماش بزرگ بود و گونه هاش سرخ شده بود.
ویو تهیونگ (علامت ته علامت کوک _)
صدای داد و بیداد میومد. رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم پنج شیشتا تا پسر قلدر داشتن دوتا پسر مظلوم رو کتک میزدند. تصمیم گرفتم گوشیمو بردارم و از اون دعوا فیلم بگیرم شاید به دردم بخوره.
راوی (پدر مادر دوسان جونگ کوک رو مقصر میدونند و اونو به زندان انداختن)
"در دادگاه"
ویو جونکوک
نشسته بودم و کاری انجام نمی دادم چون اونا حرف منو قبول نداشتن فقط خدا خدا میکردم که کسی بیاد و منو از این جهنم دره ببره که یهو در باز شد. یکی باصدای جذابی گفت:من به نفعش شها دت میدم. چشای همه گرد شد. اومد جلو تر گفت :من مدرک دارم که این پسر بی گناه.
همه بالای سرشون علامت تعجب بود. گوشیش رو در اورد و فیلمی رو به قاضی نشونداد. مثل اینکه فیلم گرفته بود.
ویو ته
برگشتمو اون پسر بی گناه رو نگا کردم چه خوشگل بود چشماش بزرگ بود و گونه هاش سرخ شده بود.
۲.۱k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.