part:2
part:2
صورتش خیس شده بود.
عه تهیونگ این چرتو پرت هاچین بهش فک میکنی.
ویو کوک
چه پسر خوشگلی چه چشم های جذاب و کشنده ای از زیبا ایش ماتم برده بود که قاضی گفت :ختم جلسه.
بعد جلسه تو حیاط رفتم پیشه پسر ه ای که جونم رو نجات داد رفتم وبهش گفتم :اممم.... خیلی ممنون بابت...
+هییس هیچی نگو میدونم ازم خوشت میاد.
گفتم+عههه.
نمیتونستم احساسم رو پنهان کنم و گفتم:آره آره ازت خوشم میاد.
+فردا به این آدرس بیا کارت دارم.
بعد بودو بودو رفت سواره ماشینش شد. کارت رو نگاه کردم وگزاشتمش تو جیبه پشتیم یکی زد به شونم؛ مامان بابای نام دوسان بودن. (علامت بابای دوسان&علامت مامان دوسان€)
& امم ببخشید که بهت توحمت زدم از اونجا ای نامدوسان مرده حالو روز درست حسابی ندارم.
€میتونی فردا بیای خونه ما ناهار.
گفتم: اممم فردا جایم ممنون بابات احترامتون.
(پرشی به فردا)
ویو ته
منتظرش بودم که صدای زنگ در اومد خودش بود درو باز کردم واومدتو. یه لباس گشاد طوسی با شلوار جذب مشکی بدنش منو تهریک میکرد. عههه اینچیه که میگی😑
(تا💢 پارت های بعد خماری)
صورتش خیس شده بود.
عه تهیونگ این چرتو پرت هاچین بهش فک میکنی.
ویو کوک
چه پسر خوشگلی چه چشم های جذاب و کشنده ای از زیبا ایش ماتم برده بود که قاضی گفت :ختم جلسه.
بعد جلسه تو حیاط رفتم پیشه پسر ه ای که جونم رو نجات داد رفتم وبهش گفتم :اممم.... خیلی ممنون بابت...
+هییس هیچی نگو میدونم ازم خوشت میاد.
گفتم+عههه.
نمیتونستم احساسم رو پنهان کنم و گفتم:آره آره ازت خوشم میاد.
+فردا به این آدرس بیا کارت دارم.
بعد بودو بودو رفت سواره ماشینش شد. کارت رو نگاه کردم وگزاشتمش تو جیبه پشتیم یکی زد به شونم؛ مامان بابای نام دوسان بودن. (علامت بابای دوسان&علامت مامان دوسان€)
& امم ببخشید که بهت توحمت زدم از اونجا ای نامدوسان مرده حالو روز درست حسابی ندارم.
€میتونی فردا بیای خونه ما ناهار.
گفتم: اممم فردا جایم ممنون بابات احترامتون.
(پرشی به فردا)
ویو ته
منتظرش بودم که صدای زنگ در اومد خودش بود درو باز کردم واومدتو. یه لباس گشاد طوسی با شلوار جذب مشکی بدنش منو تهریک میکرد. عههه اینچیه که میگی😑
(تا💢 پارت های بعد خماری)
۲.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.