خواهر ای دوتا جذاب 💛💛پارت ۲
خواهر ای دوتا جذاب 💛💛پارت ۲
از زبان رین
زود صفره ی غذا رو جمع کردم و رفتم به اتاقم تا لباس بپوشم و آماده بشم (توجه اسلاید دوم لباس رین برای گنگ)
لباسم رو پوشیدم
ران : رین آماده شدی ما داریم می ریم.
ریندو : زود باش
رین : اومدم اومدم
رین سوار متور ران شد و حرکت کردن
پرش زمانی توی گنگه تنجیکو
رین توی ذهن : وای چقدر پسر چرا اینقدر زیادن
رین: هی ریندو چرا این همه پسر این جاست
ریندو : امدیم گنگ دیگه دختر نترس کنار ما بمون نمی زارم کاری به کارت داشته باشن.
ران : راست میگه
یک دفعه پسری با مو های سفید و گوشواره اومد سمتمون (ایزانا رو میگه😂)
ایزانا : هی شما دوتا اینجا جای دختر نیست
ران: ایزانا این خواهر کوچکترمونه
ایزانا : باشه مراقبش باشین
ایزانا اشاره به رین سلام کرد و رفت
رین : میگم داداش میتونم یکم دور بزنم
ران : نه
رین : لطفاً
ریندو: نه
رین: تولوخدا🥹🥺
ران : باشه ولی دور نشو
رین : 😁😁👌👌🆗🆗
رین داشت از کنار یک دیوار رد میشد که یکدفعه دستش کشیده شد و چسبید به دیوار و اون ......... ......
به نظرتون کی بود کامنت کنید💛💛💛💛💛
از زبان رین
زود صفره ی غذا رو جمع کردم و رفتم به اتاقم تا لباس بپوشم و آماده بشم (توجه اسلاید دوم لباس رین برای گنگ)
لباسم رو پوشیدم
ران : رین آماده شدی ما داریم می ریم.
ریندو : زود باش
رین : اومدم اومدم
رین سوار متور ران شد و حرکت کردن
پرش زمانی توی گنگه تنجیکو
رین توی ذهن : وای چقدر پسر چرا اینقدر زیادن
رین: هی ریندو چرا این همه پسر این جاست
ریندو : امدیم گنگ دیگه دختر نترس کنار ما بمون نمی زارم کاری به کارت داشته باشن.
ران : راست میگه
یک دفعه پسری با مو های سفید و گوشواره اومد سمتمون (ایزانا رو میگه😂)
ایزانا : هی شما دوتا اینجا جای دختر نیست
ران: ایزانا این خواهر کوچکترمونه
ایزانا : باشه مراقبش باشین
ایزانا اشاره به رین سلام کرد و رفت
رین : میگم داداش میتونم یکم دور بزنم
ران : نه
رین : لطفاً
ریندو: نه
رین: تولوخدا🥹🥺
ران : باشه ولی دور نشو
رین : 😁😁👌👌🆗🆗
رین داشت از کنار یک دیوار رد میشد که یکدفعه دستش کشیده شد و چسبید به دیوار و اون ......... ......
به نظرتون کی بود کامنت کنید💛💛💛💛💛
۷.۱k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.