Part(4)
سوجین ویو
هممون رفتیم به یه کافی شاپ دیدیم نچ حال نمده
رفتیم بار (اوهههه پارتی پارتی یههه)
اون دوتا پلاستیکی جنبشون پایین بود زود مست شدن آویزون پسرا شدن
نچ نچ نچ
مود نامجون وقتی پادا داشت به ایرانی فوش میداد (نشسته ام به درررر مینگرم کیف مغزا آهههه میکشند)
نامجون: سوجین جان... فرزندم... میشه.. بریم.. خونههه
در راه برگشت
کوک: سوجین جونم ا ا ا ا میسه بلام شیل موز بقلی
+ا ا ا باسه میقلم تو فگد خودت را ملوسان که یکی میزنم بری بهشت شیل موز بقولی
شوگا: اگه اینجوریه منم نارنگی میخوام
جیمین: منم موچی میخوام
_حقیقتا منم شکلات میخوام
*هوی سوجینو منم شیر کاکائو میخوام
جیهوپ: منم توتفلنگی میخوام
تهیونگ: من چلسمه میخوام
(چلسمه رو مامان بزرگم میگه)
+تمام شد
همه: بعله
+خب منم یه چیزی میخوام
جین: بگو فرزندم چه میخواهی
+پولللللل بعد که پولم تموم شد شما ها میخواید خرج منو این دوتا گوسفند رو بدیددددد
همه: عارهههه چه فکر خوبی
+-*درددددددد نقطه سر خط
کوک: یعنی شیر موز من لغو شد
سوجین در گوش کوک: اگه امشب تا صبح پایه باشی عاره
کوک نگاهای این شکلی میکرد 😈
ساعت سه شب بود نمیدونم این مغازه دارا بیکارن خب دادا برو خونه زنتو...
رفتم کلی خراکی خریدم
شب از ترس پی دی نیم رفتیم خونه اعضا
پادا و جینا که خیلی پروعن رفتن پیش جیهوپ و جیمین
ولی من تو حال رو کاناپه
+اووو شتت یادم رفت
سریع رفتم خراکی هارو ورداشتم رفتم پیش کوک مث خر بدون در زدن وارد شدم...؟..
هممون رفتیم به یه کافی شاپ دیدیم نچ حال نمده
رفتیم بار (اوهههه پارتی پارتی یههه)
اون دوتا پلاستیکی جنبشون پایین بود زود مست شدن آویزون پسرا شدن
نچ نچ نچ
مود نامجون وقتی پادا داشت به ایرانی فوش میداد (نشسته ام به درررر مینگرم کیف مغزا آهههه میکشند)
نامجون: سوجین جان... فرزندم... میشه.. بریم.. خونههه
در راه برگشت
کوک: سوجین جونم ا ا ا ا میسه بلام شیل موز بقلی
+ا ا ا باسه میقلم تو فگد خودت را ملوسان که یکی میزنم بری بهشت شیل موز بقولی
شوگا: اگه اینجوریه منم نارنگی میخوام
جیمین: منم موچی میخوام
_حقیقتا منم شکلات میخوام
*هوی سوجینو منم شیر کاکائو میخوام
جیهوپ: منم توتفلنگی میخوام
تهیونگ: من چلسمه میخوام
(چلسمه رو مامان بزرگم میگه)
+تمام شد
همه: بعله
+خب منم یه چیزی میخوام
جین: بگو فرزندم چه میخواهی
+پولللللل بعد که پولم تموم شد شما ها میخواید خرج منو این دوتا گوسفند رو بدیددددد
همه: عارهههه چه فکر خوبی
+-*درددددددد نقطه سر خط
کوک: یعنی شیر موز من لغو شد
سوجین در گوش کوک: اگه امشب تا صبح پایه باشی عاره
کوک نگاهای این شکلی میکرد 😈
ساعت سه شب بود نمیدونم این مغازه دارا بیکارن خب دادا برو خونه زنتو...
رفتم کلی خراکی خریدم
شب از ترس پی دی نیم رفتیم خونه اعضا
پادا و جینا که خیلی پروعن رفتن پیش جیهوپ و جیمین
ولی من تو حال رو کاناپه
+اووو شتت یادم رفت
سریع رفتم خراکی هارو ورداشتم رفتم پیش کوک مث خر بدون در زدن وارد شدم...؟..
۵.۲k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.