²
²
جونگکوک اومد سمتم
کوک: میبینم موش اب کشیده شدی پس به من نه نیار
یکی اومد کتشو در اورد و گذاشت رو شونم
گفت: بیا بریم و اینکه اقای جئون اگه ا/ت موش اب کشیدست حتما توهم موش خشکی
رفتیم یه جا نشستیم یه حوله بهم داد
گفت: خودتو خشک کن اها یادم رفت سلام من مینهو هستم
ا/ت: سسلاااممم
مینهو: اسمتو از رو لباست دیدم
ا/ت: بببخخخششید یییه سسسواللل دداششتمم
مینهو: بگو
ا/ت: اییننن پسسسره ککییه؟
مینهو: جونگکوک میگی؟
ا/ت: ارررهههه
مینهو: این مدرسه برای بابای او
ا/ت: اهههاا ببخخششیدد منن ننممییتتوونننم ددرسستت ححررفف ببزننم
مینهو: تقصیر خودت که نیست لکنت داری
کوک
کوک: این پسره عوضی کی بود؟
(سوکو دوست کوک)
سوکو: مینهو فک نمیکردم مهربون باشه
کوک: 😡
سوکو: چیکار به دختره داری خودش لکنت داره الانم از اون پسره حسودی نکن
کوک: حسودی نکردم
سوکو: هی ببین دختره داره میره
کوک: به من چه؟ ولی خیلی پولدار به نظر میرسه ببین با چه ماشینی میاد پشت هم میشینه فک کنم رانندشه میخوام بگم بگن که مامانش بیاد از استایل مامانش میشه فهمید
سوکو: دیوونه ای تو
ا/ت
رفتم خونه یونیفرمم گذاشتم کنار
پ: دخترم چرا زود برگشتی؟
ا/ت: ددووسسددااششتتمم ززوودد اووممددم مششککل دداری؟
پ: ببخشید روز به روز لکنتت بد میشه
ا/ت: ممییگگی چیککارر ککنمم خخسستتم ممییرمم ببخخوابمم
پ: باشه
فردا
رفتم مدرسه همه نشسته بودن امروز خوشحال بودم کسی کار به کارم نداشت چون وقتی رفتم هیچکس نگام نکرد رفتم نشستم رو صندلیم یه چیزی حس کردم خواستم بلند شم نتونستم همگی شروع کردن به خندیدن فهمیدم چسب ریختم
کوک: این هنوز اولشه خانم کیم
ا/ت: ممننم ببا ههممششش ممققابببللله ممککننم(منم با همش مقابله میکنم)
کوک: افرین خوب شجاعی الان میخوای چیکار کنی فرشته نجاتت هم نیست
یه دامن تو کیفم برداشتم و اون دامنمو دراوردم و پرت کردم و صورتشو رفتم بیرون
بعد از چند دقیقه
منو بردن دفتر
مدیر: این چه کاری بود کردی
ا/ت: ااووناا ااوولل چچسسبب ررییخختتنن رو صنندللییم
مدیر: زنگ زدم الانه که بابات بیاد
ا/ت: ببااششه
کوک: فک نکن من ترسیدم فقط خواستم بدونی اداب اینجا چطوریه؟
ا/ت: اممییددوواررمم تتووههم ااییننو ببففههممیی
پ: سلام
مدیر: سلام
#سلام
جونگکوک اومد سمتم
کوک: میبینم موش اب کشیده شدی پس به من نه نیار
یکی اومد کتشو در اورد و گذاشت رو شونم
گفت: بیا بریم و اینکه اقای جئون اگه ا/ت موش اب کشیدست حتما توهم موش خشکی
رفتیم یه جا نشستیم یه حوله بهم داد
گفت: خودتو خشک کن اها یادم رفت سلام من مینهو هستم
ا/ت: سسلاااممم
مینهو: اسمتو از رو لباست دیدم
ا/ت: بببخخخششید یییه سسسواللل دداششتمم
مینهو: بگو
ا/ت: اییننن پسسسره ککییه؟
مینهو: جونگکوک میگی؟
ا/ت: ارررهههه
مینهو: این مدرسه برای بابای او
ا/ت: اهههاا ببخخششیدد منن ننممییتتوونننم ددرسستت ححررفف ببزننم
مینهو: تقصیر خودت که نیست لکنت داری
کوک
کوک: این پسره عوضی کی بود؟
(سوکو دوست کوک)
سوکو: مینهو فک نمیکردم مهربون باشه
کوک: 😡
سوکو: چیکار به دختره داری خودش لکنت داره الانم از اون پسره حسودی نکن
کوک: حسودی نکردم
سوکو: هی ببین دختره داره میره
کوک: به من چه؟ ولی خیلی پولدار به نظر میرسه ببین با چه ماشینی میاد پشت هم میشینه فک کنم رانندشه میخوام بگم بگن که مامانش بیاد از استایل مامانش میشه فهمید
سوکو: دیوونه ای تو
ا/ت
رفتم خونه یونیفرمم گذاشتم کنار
پ: دخترم چرا زود برگشتی؟
ا/ت: ددووسسددااششتتمم ززوودد اووممددم مششککل دداری؟
پ: ببخشید روز به روز لکنتت بد میشه
ا/ت: ممییگگی چیککارر ککنمم خخسستتم ممییرمم ببخخوابمم
پ: باشه
فردا
رفتم مدرسه همه نشسته بودن امروز خوشحال بودم کسی کار به کارم نداشت چون وقتی رفتم هیچکس نگام نکرد رفتم نشستم رو صندلیم یه چیزی حس کردم خواستم بلند شم نتونستم همگی شروع کردن به خندیدن فهمیدم چسب ریختم
کوک: این هنوز اولشه خانم کیم
ا/ت: ممننم ببا ههممششش ممققابببللله ممککننم(منم با همش مقابله میکنم)
کوک: افرین خوب شجاعی الان میخوای چیکار کنی فرشته نجاتت هم نیست
یه دامن تو کیفم برداشتم و اون دامنمو دراوردم و پرت کردم و صورتشو رفتم بیرون
بعد از چند دقیقه
منو بردن دفتر
مدیر: این چه کاری بود کردی
ا/ت: ااووناا ااوولل چچسسبب ررییخختتنن رو صنندللییم
مدیر: زنگ زدم الانه که بابات بیاد
ا/ت: ببااششه
کوک: فک نکن من ترسیدم فقط خواستم بدونی اداب اینجا چطوریه؟
ا/ت: اممییددوواررمم تتووههم ااییننو ببففههممیی
پ: سلام
مدیر: سلام
#سلام
۴.۹k
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.