من از دعوا کردن خوشم نمی آید. از اینکه بخواهیم سر هم داد
من از دعوا کردن خوشم نمیآید. از اینکه بخواهیم سر هم داد بزنیم و درشتی کنیم ولی راستش را بخواهی به طور متناقضی از قهر خوشم میآید.
.
قهر حد اعلای دوست داشتن است. قهر یعنی دوستت دارم هرچند حالا با تو کنار نمیآیم. قهر یعنی ترجیح میدهم زبانم بسته باشد تا اینکه بخواهم به تو چیزی بگویم. قهر یعنی بیا تمامش کنیم حتی اگر واقعا دعوا تمام نشده باشد.
.
وقتی قهر میکنی دوست دارم بنشینم و نگاهت کنم. فکر کنم آمدهام به تماشای یک تئاتر. البته جوری نگاه نکنم که تو بفهمی ولی خب زیر چشمی حواسم به تو باشد. دوست دارم رنگ عصبانیت را ببینم روی چهرهات و همزمان قربان لبی بروم که مثل یک خط صاف شده و قربان پیشانیات بروم که چروک خورده و خط خطی شده .
.
وقتی قهر میکنی دلم ضعف میکند برای همه کارهایی که میکنی و فقط معنایش این است که بیا آشتی کنیم. دلم ضعف میرود برای اینکه در اتاق را محکم میبندی، ضعف میرود برای اینکه پشت به من روی مبل تکی مینشینی و منتظری که بیایم از پشت بغلت کنم.
.
وقتی قهر میکنی میمیرم برای همه لجبازیهایت. میمیرم برای اینکه کنترل را دست میگیری و عد میروی سراغ همان سریال که من از آن بدم میآید. میمیرم برای اینکه میگویی حوصله بیرون آمدن ندارم و میمیرم برای اینکه تازه یادت میافتد چقدر کتاب نخوانده زیاد داری و چقدر برای شنیدن حرفهای من وقت کم داری.
.
قهر کردنت را دوست دارم. چون میتوانم دستم را بندازم دور گردنت و بکشانمش سمت خودم و وقتی مقاومتی نکنی یعنی قهر تمام. قهر کردنت را دوست دارم چون وسط روزمرگی زندگی یاد هم میاندازیم که هنوز چقدر همدیگر را دوست داریم.
.
قهر کردنت را دوست دارم چون گفتهاند «من رشته محبت تو پاره میکنم/ شاید گره خورد، به تو نزدیکتر شوم».
.
قهر کردنت را دوست دارم چون بعدش میتوانم یک دل سیر بغلت کنم. تو باشی، قهر را دوست نداری؟
#از_من_به_همسرم
.
قهر حد اعلای دوست داشتن است. قهر یعنی دوستت دارم هرچند حالا با تو کنار نمیآیم. قهر یعنی ترجیح میدهم زبانم بسته باشد تا اینکه بخواهم به تو چیزی بگویم. قهر یعنی بیا تمامش کنیم حتی اگر واقعا دعوا تمام نشده باشد.
.
وقتی قهر میکنی دوست دارم بنشینم و نگاهت کنم. فکر کنم آمدهام به تماشای یک تئاتر. البته جوری نگاه نکنم که تو بفهمی ولی خب زیر چشمی حواسم به تو باشد. دوست دارم رنگ عصبانیت را ببینم روی چهرهات و همزمان قربان لبی بروم که مثل یک خط صاف شده و قربان پیشانیات بروم که چروک خورده و خط خطی شده .
.
وقتی قهر میکنی دلم ضعف میکند برای همه کارهایی که میکنی و فقط معنایش این است که بیا آشتی کنیم. دلم ضعف میرود برای اینکه در اتاق را محکم میبندی، ضعف میرود برای اینکه پشت به من روی مبل تکی مینشینی و منتظری که بیایم از پشت بغلت کنم.
.
وقتی قهر میکنی میمیرم برای همه لجبازیهایت. میمیرم برای اینکه کنترل را دست میگیری و عد میروی سراغ همان سریال که من از آن بدم میآید. میمیرم برای اینکه میگویی حوصله بیرون آمدن ندارم و میمیرم برای اینکه تازه یادت میافتد چقدر کتاب نخوانده زیاد داری و چقدر برای شنیدن حرفهای من وقت کم داری.
.
قهر کردنت را دوست دارم. چون میتوانم دستم را بندازم دور گردنت و بکشانمش سمت خودم و وقتی مقاومتی نکنی یعنی قهر تمام. قهر کردنت را دوست دارم چون وسط روزمرگی زندگی یاد هم میاندازیم که هنوز چقدر همدیگر را دوست داریم.
.
قهر کردنت را دوست دارم چون گفتهاند «من رشته محبت تو پاره میکنم/ شاید گره خورد، به تو نزدیکتر شوم».
.
قهر کردنت را دوست دارم چون بعدش میتوانم یک دل سیر بغلت کنم. تو باشی، قهر را دوست نداری؟
#از_من_به_همسرم
۱۷۵.۹k
۲۸ فروردین ۱۴۰۰