تیمار

#تیمار
P=3
به سمت ماشین لوکس مشکی رنگ برد و به سمت داخل ماشین هلم داد
خودش هم نشست و به راننده گفت
+حرکت کن یالا

دیگه دست از تقلا کردن برداشتم و ساکت محو تماشای ماشین شدم

خیلی راه طولانی بود دیگه داشتم خسته میشدم که راننده به سمت بیراهه داخل جنگل رفت
ترسیدم و به مرد هیکلی گفتم
_کجا دارین میرین اقا یعنی چی لطفا منو پیاده کنید
+دختر جون بهتره که مثل همون اول اروم بودی الانم همینکارو بکنی انقدر غر نزن پول خوبی بهت میدیم

_مگه من گفتم پول خوب بدی خودتم بودی میترسیدی

سکوت بین جفتمون حکم فرما شد تا اینکه وسط جنگل در بزرگ مشکی رنگی باز شد

ماتم برد از شکوه این عمارت
ماشین ایستاد و بهم گفت
+ پیاده شو

داشتم حیاط مجلل اونجارو تماشا میکردم تا اینکه مردکه وقیح بازومو گرفت و با خودش برد

وارد عمارت شدیم ؛ساکت بود خیلی ساکت

از پله های بزرگ اون قصر بالا رفتیم و وارد یک اتاق شدیم

اتاق بزرگی که همه چیز مشکی بود
حتی سینی ای که نشون میداد برای کسی
دمنوش آماده کردن هم مشکی بود
به خودم اومدم دیدم هیچکس تو اتاق نیست حتی اون مرد هیکلی
ی صدای گرفته و بم که نشون میداد انگار یه ببر تبدیل به انسان شده از پشت سرم گفت...
خمارررررر تا پارت بعد ⚡️🥑
⁸ لایک 🥑⚡️
³ کامنت 🥑⚡️
² فالو🥑⚡️
آدرس پیجمون🥑⚡️
@bts_bangtonn
دیدگاه ها (۲۴)

#تیمارP=4+چیو تماشا میکنی لعنتی دست بجنبونبرگشتم سمتش و با پ...

#تیمار P=5یکی خوابوند زیر گوشم و گفت+فکر کردی کی هستی دختره ...

#تیمارP=2همین که بعد از کلی خستگی خواستم یکم استراحت کنم هلن...

#تیمار part=1( علامت یونا _ علامت هرکسی که قیر از یونا حرف ب...

اچندشاتی جین𝑃𝑎𝑟𝑡 𝒕𝒐𝒘ویو ا.تدرطول مسیر ، ساکت از پشت پنحره به...

Part ¹³⁰ا.ت ویو:انگشتر رو برداشتم و داخل انگشتم کردم..دستم ر...

پارت ۲خونه من آن چنان بزرگ نیست ولی برای یک نفر خوبه ، نگاه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط